رفتن به مطلب
ایران سی اف سی

دانلود رمان پسران بد نودهشتیا

امتیاز دادن به این موضوع:


براي جلوگیری از تکراری شدن تاپیک ها قبل از ارسال از قسمت جستجوی سایت استفاده کنید. تاپیک های تکراری حذف خواهند شد.

تاپیک ها باید در انجمن های مناسب زده شوند. قبل از ارسال تاپیک عنوان انجمن را بخوانید.

ارسال‌های توصیه شده

دانلود رمان پسران بد نودهشتیا

دانلود رمان پسران بد نودهشتیا

دانلود رمان پسران بد نودهشتیا

دانلود رمان پسران بد نودهشتیا

برای اینکه دیرتر به خونه برسم تصمیم گرفتم تمام راه رو پیاده گز کنم. هوا زیاد سرد نبود. برای پیاده روي روز خوبي بود. از خیابون رد شدم و خودمو به بلوار رسوندم تا از اونجا به راهم ادامه بدم. با اینکه فصل پاییز بود اما درخت ها همچنان سبز بودن. بدون شک این خیابون ، زیباترین خیابون شهره چون درخت هاي دو طرف خیابون جوري به هم متصل شدن که هيچي از آسمون معلوم نیست. بعد از پایان بلوار از جلوي بیمارستان هم رد شدم. واقعا خيلي عجيبه! با اینکه چند ساله توي این شهر زندگي مي کنم هنوز هم نمي دونم دلیل وجود این دو تا قبر جلوي بیمارستان چیه؟!! به نظر قدیمی میان. نمی دونم چرا خرابش نکردن! فک کنم به خاطر همین دو تا قبر باشه که خیابون مجاور انقدر دلگیره.این خیابون هم درخت های زیادی داره اما هیچ زيبايي اي نداره. یادم باشه بعدا دلیلشو از مامان بپرسم….
بعد از چهل دقیقه پیاده روي تازه به خیابون خودمون رسیدم. عجب غلطي کردم پیاده اومدم! پدر پاهام در اومد توی این سر بالایی. یه لحظه یاد حرف شایان افتادم که مي گفت” مردم ملایر ریپ مي زنن” و خنده م گرفت.واقعا راست می گفت. مثلا هر کي پایین شهر زندگی کنه پولدارتره و محله ي ما که بالاترین منطقه ي شهر محسوب میشه ، فقیرنشین ترین منطقه هم هست. این دیگه خیلی باحاله!
خونه مون فاصله ی چندانی با کوه نداره. تقریبا دو کیلومتر.یه جوری که میشه هر روز رفت کوه! بزنم به تخته وسایل تفریحات سالم، کاملا مهیاست. خونه ی ما به طبقه است. بزرگ ولی به هیچ وجه شیک و خوش نقشه نیست و طرحش قدیمیه.سه تا اتاق داره که یکیش مال من و یکي مال بابا و مامانم و یکی دیگه هم براي خواهراست. چون تحمل دیدن منو ندارن به اتاق اختصاصي بهم دادن! حیاط خونه زیاد بزرگ نیست اما کوچیک هم نیست. توش دو تا درخت انگور داریم و به درخت گردو و آلبالو و البته به زیرزمین که درش همیشه قفل. مامان یه سري وسایل اضافه رو توش ریخته.
دیگه حسابی خسته شده بودم اما تندتر قدم برمی داشتم که زودتر به خونه برسم.ده دقیقه ای خودمو به خونه رسوندم. با اینکه کلید داشتم اما ترجیح دادم زنگ بزنم. به
09
باران
رزان
التجاع سوا
حمد خدا آیفون هم که نداریم! هر کي زنگ میزنه باید شخصا درو براش باز کنیم….
خوشبختانه شیرین سه سوته درو باز کرد. قبل از اینکه مهلت بده چیزی ازش بپرسم دوید و رفت. مطمئن شدم که قضیه ی م

 

نوشته دانلود رمان پسران بد نودهشتیا اولین بار در نودهشتیا| 98ia | دانلود رمان جدید. پدیدار شد.

نمایش متن کامل

سلام به همه 8->

یه مدت نبودیم L-)

الانم نیستیم :-?

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در تاپیک ها، اگر سوال يا نظر خاصي نداريد لطفا فقط از دکمه می پسندم و ... استفاده کنيد. نظراتي مانند مرسی، خوب بود، ممنون و ... شامل اسپم هستند و باعث کاهش کيفيت پست ها مي شوند.

بالا آوردن تاپیک ها و پست ها قبل از 48 ساعت ممنوع است و موجب حذف آنها خواهد شد.

لطفا به جای بروز کردن تاپیک های قدیمی در نظر شروع یک تاپیک جدید باشید مگر این که لازم به بروزرسانی تاپیک مربوطه باشد.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفا قبل از عضویت و همکاری با ما قوانین را مطالعه کنید.