رفتن به مطلب
ایران سی اف سی

بانک مقالات معماری

امتیاز دادن به این موضوع:


iman

براي جلوگیری از تکراری شدن تاپیک ها قبل از ارسال از قسمت جستجوی سایت استفاده کنید. تاپیک های تکراری حذف خواهند شد.

تاپیک ها باید در انجمن های مناسب زده شوند. قبل از ارسال تاپیک عنوان انجمن را بخوانید.

ارسال‌های توصیه شده

  • پاسخ 52
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

بیشترین ارسال‌ها در این موضوع

روزهای محبوب

بیشترین ارسال‌ها در این موضوع

جهان شهری در سال 2050

[TABLE=class: ncode_imageresizer_warning, width: 680]

[TR]

[TD=class: td1, width: 20][/TD]

[TD=class: td2][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

jahan%20shahri%202050.jpg

با توجه به معیارهای امروزی، شهرها در جوامع سنتی اغلب بسیار کوچک بودند. مثلا شهر بابل یکی از بزرگ ترین شهرهای باستانی خاور نزدیک شاید در دوران اوج خود جمعیتی بیش از 15 یا 20 هزار نفر نداشت. نخستین شهرهای جهان حدود 3500 سال پیش از میلاد، در دره های رودنیل، دجله و فرات و سند در پاکستان امروزی پدیدار شدند.

در بیشتر شهرهای جهان باستان با وجود گوناگونی تمدن هایشان، برخی ویژگی های مشترک یافت می شود. شهرها معمولا دارای دیوار بودند. این دیوارها که اساسا با اهداف نظامی و به منظور دفاع از شهر در برابر حمله دشمنان برپا می شد، بر جدایی اجتماع شهری از روستا تاکید می کرد. ناحیه مرکزی شهر که اغلب شامل فضای عمومی بزرگی بود، گاه در درون دیوار داخلی دومی احاطه می شد. مرکز شهر اگرچه معمولا دارای بازار بود اما با نواحی تجاری که در هسته شهرهای امروزی یافت می شوند کاملا فرق داشت.

ساختمان های اصلی تقریبا همیشه مذهبی و ---------- بودند، مانند معابد و کاخ ها یا دربار که در مرکز شهر یا نزدیک مرکز قرار داشتند؛ در حالی که طبقات غیرممتاز نزدیک به کناره های شهر و یا برخی بیرون از دیواره شهر می زیستند.

مطالعات شهرهای امروزی نشان می دهد که آنها دگرگونی های اساسی نسبت به شهرهای قدیمی- چه از لحاظ ساخت و طراحی و چه از لحاظ روابط اجتماعی- پیدا کرده اند. زیرا صنعتی شدن شهرها زندگی جدیدی را برای انسان ها تعریف کرده است. شهری شدن در قرن بیستم فرآیندی جهانی است که جهان سوم به گونه فزآینده ای به سمت آن گرایش دارد. قبل از سال 1900 رشد شهرها تقریبا به تمامی مربوط به شهرهای غرب بود ولی بعد از 50 سال، افزایش در رشد شهرها در جهان سوم نیز اتفاق افتاد. از نگاه آنتونی گیدنز ، دوره اصلی رشد شهرها در طول چهل و چند سال گذشته بوده است.

روی هم رفته، رشد جمعیت شهری بسیار سریع تر از رشد جمعیت جهانی است:

39درصد جمعیت جهان در سال 1975 در نقاط شهری زندگی می کردند؛ طبق برآوردهای سازمان ملل این رقم در سال 2000 به 50 درصد رسید و در سال 2025 به 63 درصد می رسد. (جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ص 603 و 604)

صفحه خبری بی.بی.سی در مصاحبه با شش کارشناس مسائل شهری به بررسی شهرها و ابعاد آنها در سال 2050 پرداخته است. بنابر پیش بینی ها تا 50 سال آینده جهان به سرعت در حال رسیدن به مرحله ای

است که در آن دو سوم جامعه بشری در شهرها زندگی خواهند کرد. شش کارشناس دیدگاه های خود را درباره جهان شهری در سال2050 اینگونه بیان کردند:

«هاتک دیتمار» کارشناس حمل و نقل در آمریکاست. وی امیدوارست در سال 2050 شهرهایی را ببینیم که در آنها رابطه صمیمانه تری میان شهرها و فضاهای غیرشهری اطراف آنها برقرار باشد؛ چه از نظر استفاده از مصالح محلی و چه به لحاظ بهره گیری از معماری سنتی و بومی. به اعتقاد او باید به سمت شهرهایی برویم که محور آنها به جای اتومبیلرانی، پیاده روی باشد و براساس بودجه غذا و انرژی مان طراحی شده باشند.

سرپرست بنیاد «پرینس برای فضاهای شهری» می گوید: به این منظور یکی از راهکارهای موجود، حرکت به سوی الگوهای بی زمان است یعنی ساختمان هایی که به جای آنکه صرفا شگفت انگیز باشند، برای مصارف مختلف ساخته شده باشند. باید به فکر آن باشیم که محل کارمان به محل زندگی مان نزدیک باشد. به این ترتیب از شدت ترافیک کاسته می شود. آن وقت شهرها به جای یک مرکز، چند مرکز خواهند داشت.

بیشترین نگرانی هاتک دیتمار از آن است که در آینده، اگر انرژی بیش از حدگران و کمیاب شود، جمعیت به دو بخش محروم و برخوردار از انرژی تقسیم شود. این وضعیت می تواند بی ثباتی بیشتری را پدید آورد، چون بیشتر شهرها با نوعی کشاورزی وابسته به نفت تغذیه می شوند و چنان وضعیتی بیش از حد هراس انگیز خواهد بود.بنیاد «پرینس برای فضاهای شهری» توسط پرنس چارلز (ولیعهد بریتانیا) برای ترویج طرح های ساختمانی سنتی بنیان گذاشته شده است.

«مایکل دیر» استاد رشته جغرافیایی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی معتقد است: یکی از تاثیرات سرمایه داری جهانی، ایجاد جهانی است که بیش از پیش قطبی شده است. از یک طرف شما چیزی دارید که همکارم «مایک دیویس» آن را سیاره حلبی آبادها می نامد و از سوی دیگر با پدیده شهرهای زرین روبه رویید.

نویسنده کتاب «وضعیت شهری پسامدرن» می گوید: این قطبی بودن در داخل شهرها وضعیتی را ایجاد می کند که می توان آن را شهرنشینی پسامدرن نامید و تا سال 2050 شاهد گسترش این پدید خواهیم بود. در این شرایط شهرها بیش از یک مرکز خواهند داشت. اگر به شهرهای جنوب کالیفرنیا یا به شهر بارسلون اسپانیا دقت کنید این پدیده را خواهید دید. این شهرها یک هسته مرکزی ندارند. برای مثال، لس آنجلس 20 یا 30 مرکز دارد. الگوی سفر بامدادی به مرکز شهر در آنجا وجود ندارد. در ضمن، این وضعیت به معنای آن است که مدیریت شهری هم متمرکز نیست.

در این روش، شهرها حول یک مرکز شکل نمی گیرند بلکه بعد از ساخته شدن شهر، مراکز متعددی برای آن در نظر گرفته می شود. به این ترتیب شما یک شهر چند پاره خواهید داشت. مثلا لس آنجلس در مساحتی حدود 14 هزار مایل مربع پراکنده است.

این موضوع موقعیت هایی را برای خودمختاری محله ها فراهم می کند. داراها و ندارها هر یک محله و فضای حیاتی خود را دارند. محله های خودمختار در محدوده ابرشهرها پدید می آیند.

«نایجل تریفت» معاون رئیس دانشگاه واریک انگلستان حدس می زند که تا سال 2050 موضوع پایداری انرژی در شهرهای بزرگ جهان توسعه یافته به شکل عمده ای تبدیل شود و می افزاید: در آن شرایط گسترش شهرها آنگونه که در آمریکا دیده ایم، به ناچار متوقف خواهد شد. در اروپا باید اوضاع بهتر باشد چون در مجموع شهرهای اروپایی جمع و جورترند. حتی اگر به لندن نگاه کنید، در مقایسه با شهرهای آمریکا، شهر چندان گسترده ای نیست.

به نظر وی مسئله اصلی این است که آیا گرم تر شدن آب و هوای زمین، تاثیر نامساعدی بر شهرها می گذارد یا نه. در مورد شهرهای نزدیک به آب مانند لندن، آب گرفتگی و سیلاب می تواند خطرساز باشد. در واقع این وضعیت از هم اکنون نیز آغاز شده است.

این دانشمند علوم اجتماعی و جغرافیایی انسانی اعتقاد دارد که این به معنای یک وضعیت شوم و وخیم نیست، اما برای مقابله با آن دولت باید بی سروصدا دست به اقدامات اساسی بزند.

به نظر می رسد تاکنون تنها نیمی از چاره جویی لازم برای این وضعیت شده باشد. بعضی از شیوه های حمل و نقل در آینده مشکل ساز خواهند بود. تا 10 یا 15 سال آینده صنعت مسافرت هوایی رفته رفته رو به زوال خواهد گذاشت. وضعیت در دیگر نقاط جهان به منطقه بستگی دارد. بعضی از نقاط آسیا و آفریقا بدترین وضعیت آب و هوا را خواهند داشت. برخی شهرها به شدت آسیب پذیر خواهند بود. برای جلوگیری از این مشکلات اقدام جهانی لازم است. به نظر نایجل تریفت بهتر است به فکر یک بودجه عمومی جهانی برای شهرهای مختلف در اطراف و اکناف جهان باشیم. «استیفن گراهام» استاد جغرافیای انسانی دانشگاه دارام انگلستان و سردبیر نشریه سایبر سیتیز ریدر معتقد است: در 30 یا 40 سال گذشته این نظر وجود داشت که هر چه فناوری و به خصوص فناوری اطلاعاتی پیشرفته تری داشته باشید، نیاز کمتری به جابه جایی و حمل و نقل و ارتباط رویارو با دیگران خواهید داشت و به طور کلی کمتر به شهر متکی خواهید بود. فرض بر این بود که با افزایش پهنای باند ارتباطات، مردم منزوی تر می شوند، اما شواهد حاکی ا ز آن است که اوضاع درست برعکس از آب درآمده است. گرچه این حرف تناقض آمیزی است، اما شواهد حاکی از آن است که هر چه اقتصادها، ارتباطات اجتماعی و فرهنگ ها بیشتر به فناوری پیشرفته متکی می شوند، شهرها هم بیشتر رشد می کنند. تقاضا برای دیدار رویارو صرف نظر از گسترش فناوری وجود دارد. در هند، چین و آفریقا قضیه دو قطبی تر است. تنها بخش کوچکی از جامعه به فناوری پیشرفته دسترسی دارند. با این حال یک روند افراطی گرایش به دموکراسی در این زمینه مشاهده می شود. هزینه استفاده از ارتباط بی سیم به شدت رو به کاهش است.

فکر می کنم براساس

همین روند بسیار سریع دموکراتیزه شدن، جای زیادی برای خوش بینی وجود دارد.

«والدن بلو» استاد جامعه شناسی دانشگاه فیلیپین می گوید: اگر روندهای کنونی ادامه بیابد قدر مسلم تا 50 سال آینده یک کابوس شهری ما را به کام خود خواهد کشید. در جنوب، رشد جمعیت شهری دو برابر میزان رشد جمعیت کشورهاست. کشاورزی دیگر جاذبه ای ندارد و مردم دسته دسته روستاها را ترک می کنند. در عین حال، روند صنعت زدایی، ظرفیت صنایع موجود برای جذب سیل مهاجران را به شدت کاهش داده است. تولیدکنندگان بومی، کسب و کار خود را در نتیجه واردات ارزان از دست می دهند و سرمایه گذاران خارجی این منطقه را به مقصد چین ترک می کنند تا از نیروی کار ارزان چینی بهره بگیرند.

مدیرعامل «انستیتوی پژوهش و ---------- گذاری تمرکز بر جنوب جهانی» واقع در بانکوک، یکی از نتایج این مهاجرت بدون امکان جذب کارگران مهاجر را ایجاد حلبی آبادهای عظیم در اطراف شهرها می داند. 30 تا 40 درصد جمعیت مانیل، جاری تا، مکزیکوسیتی و لاگوس در چنین جاهایی زندگی می کنند. در شمال نیز چنین شهرک هایی وجود دارد. حتی در درون شهرهای بزرگ، مناطق فقیرنشین پرجمعیت وجود دارد. از جمله واشنگتن پایتخت آمریکا که بیشتر جمعیت آن سیاهپوستند و اقلیت سفیدپوستی که در آن کار می کنند شب ها این شهر را به مقصد حومه های ویرجینیا و مریلند ترک می کنند. شاید تنها هنگامی که داراها دریابند امتیازات خود را به قیمت تیره روزی دیگران به دست آورده اند، هراس از نابودی این سیاره این بار موجب یک دگرگونی نسبتا صلح آمیز شود.

خانم «ساسکیا ساسن» از نگره پردازان برجسته در زمینه تاثیر جهانی بر شهرهاست. وی که نویسنده کتاب «قلمرو، اقتدار و حقوق از قرون وسطی تا مجتمع های جهانی» است، اعتقاد دارد: در 50 سال آینده دورنمای شهری در همه جای دنیا با امروز تفاوت خواهد داشت؛ به خصوص در شهرک های بزرگ و مراکز قدرتمند اقتصادی.

تجربه شهرهای امروز اروپا در آینده نادر خواهد بود .شهرهای اروپا بیشتر به شهرهای جهانی جنوب شبیه خواهند شد. اروپا شاهد مهاجرت بیشتری خواهد بود و شهرهای بزرگ حالت شهرهای مرزی را خواهند داشت. در برخی از این شهرها وضعیت های دردناکی خواهیم داشت. شاهد افزایش فقر و تنازعات متعدد خواهیم بود. ما درست در آغاز راه آینده هستیم، اما آن را خوب نمی بینیم. مفهوم ---------- بودن بازتولید خواهد شد. مفهوم حق به مفهوم حق شهری بدل می شود که معنای آن حق خانه داشتن و برخورداری از آب خواهد بود. اینجا در لندن شما حس می کنید که شهر دارد اداره می شود، اما وقتی به نیویورک، مکزیکوسیتی و سائوپولو می روید، این احساس کمتر و کمتر می شود. به نظر من، ما داریم به این سمت می رویم؛ ابتکارها بیشتر می شود و وضعیت ---------- تازه، به حاشیه نشینان توانایی مطالبه حقوق خود را از شهر خواهد داد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مونوگرافي محله پروازتهران

مونوگرافي محله پروازتهران

حد و مرز محله :

منطه 5 شامل 7 ناحيه و 29 محله است كه تحقيق حاضر در ارتباط با ناحيه 4 آن است، كه شامل محله هاي پرواز، سازمان برنامه شمالي-جنوبي، سازمان آب و كوي ارم مي شود.

محله ی پرواز، از جنوب به آزاد راه تهران- کرج و از شمال که از شمال غرب به بزرگراه رسالت و محله ی سازمان برنامه شمالی و از شمال شرق به خیابان آیت الله کاشانی و محله کوی شاهین منتهی شده است،همچنین این محله از سمت غرب به محله ی سازمان برنامه جنوبی و از سمت شرق نیز به بزرگراه امیر لشکر ستاری محله فردوس منتهی می شود.

تاریخچه محله پرواز:

در سال 1358و یکسال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، محله ی پرواز در یک طرح ایجاد تعاونی مسکن پس از طراحی و تهیه نقشه به پرسنل هواپیمایی نیروی زمینی( هوانیروز) و نیروی هوایی جمهوری اسلامی به طور مشترک واگذار شد.

از سال 1360ساخت وساز واحدهای مسکونی به صورت ویلایی و در یک طبقه آغاز شد که مساحت این منازل در هر کوچه که 14 واحد مسکونی وجود داشت، 5 قطعه اول 210متر و 9 قطعه دوم هم 240 متر بود.

در حدود سال 1375ساخت وساز آپارتمانی آغاز وبافت منازل ویلایی به آپارتمانهایی با متراژهای پائین و متوسط 8 واحد تبدیل شد.

نکته قابل توجه این است که به جز چند مورد نادر،بقیه منازل ویلایی به صورت مشارکتی با بساز بفروشان تبدیل به مجتمع های مسکونی آپارتمانی شدند،که پر واضح است که این بساز بفروشان هم علم کافی از مقاوم سازی سازه های آپارتمانی نداشته که این مورد را نگارنده به خوبی با زندگی در این محله مشاهده ودرک نموده است- در نتیجه آپارتمانهایی تنها با ظاهری زیبا ساخته اند، که این مورد نه تنها در اینجا بلکه در تمام شهر از بزرگترین معضلات جامعه شهری است.

در ضلع شمال شرقی این محله- تقاطع دو بزرگراه آیت الله کاشانی و بزرگراه رسالت – در سال 1373 میدانی به نام«نور» تأسیس شدکه این میدان توسط سازمان حمل ونقل و ترافیک طراحی شده بود.با فوت علامه محمد تقی جعفری نام این میدان به میدان «علامه جعفری» تغییر نمودکه روی دیواریکی از ساختمانهای جنب میدان، واقع در خیابان آیت الله کاشانی، عکس بزرگی از ایشان نقاشی شده که هنوز هم موجود می باشد.

بزرگراه رسالت ، اتوبانی بود که از این میدان وارد محله‌ی پرواز می شد واکنون پس از ایجاد تحولاتی اساسی ودر طی 2 سال اخیر، این میدان به « پل نور» تغییر شکل داد که پیمانکاری این پل هم بر عهده شرکت « جنرال مکانیک»بود که هم اکنون شامل زیر گذر آیت الله کاشانی و روگذر اتوبان رسالت می باشدکه با حضور آقای قالیباف ، شهردار افتتاح شد.

تحولات محله از لحاظ کالبدی، اقتصادی واجتماعی:

با توجه به آنچه که در تاریخچه محله گفته شد، از سال 1358که به نوعی می‌توان آ ن را تاریخ تأسیس این محله دانست ، تا کنون تحولات زیادی در این محله به وجود آمد ه است.

از جمله می توان به تحولات مربوط به تغییر ساختار منازل مسکونی این محله که در سال 1360 به صورت ویلایی بودند و به مجتمع های آپارتمانی چند طبقه در سال 1375 شده اند.

همچنین می توان به تأسیس میدان نور در شمال شرق این محله در سال 1373 واحداث بزرگراه رسالت اشاره نمودکه این محله را به سمت غرب تهران متصل می کرد.که بعدها و در سالهای 1383تا1385به پل نور ( زیر گذز آیت الله کاشانی و روگذر رسالت)تبدیل شد.

با توجه به تغییرات بوجود آمده می توان گفت که در وضعیت پارک اتومبیلها، چگونگی خدمات رسانی همتغییراتی به وجود آمد که در متن تحقیق به تفضیل به ان اشاره شده است.

به لحاظ اقتصادی هم می توان به افزایش یافتن قیمت منازل مسکونی با پیدا کردن موقعیت تجاری منشعب شده از احداث پل و اتوبان ها اشاره نمود.

البته می توان به معضلی که حاصل همین تغییرات فیزیکی در این محله است اشاره نمود که آن در آلوده شدن هوا چرا که در قدیم به علت نبود اتوبانها،تردد خودروها کمتر بوداما در حال حاضر با وجود تردد زیاد خودروها نه تنها آلودگی هوا بیشتر شده، بلکه باعث به وجود آمدن آلودگی صوتی عجیبی هم برای ساکنان این محله بخصوص آن دسته که در نزدیک اتوبانها خانه دار شده‌اند.

ترکیب فعلی محله از نظر جمعیت:

جمعیت ناحیه چهار منطقه 5 شهرداری تهران بیش از 000/100 نفر می باشدکه اگر این عداد را به 4تقسیم کنیم، می تواتنیم بگوئیم که به طور تقریبی چیزی حدود25000خانوار در این ناحیه سکونت دارند.محله ی پرواز هم چیزی حدود 20 هزار نفر جمعیت یعنی5000 خانوار را در خود جای داده است.این محله مساحتی حدود 7/34 کیلومتر مربع دارد.

وضع درآمد ومنزلت اجتماعی ساکنان:

ساکنان محله ی پروازف طبق آنچه که در تاریخچه محله گفته شد، عموماً پرسنل هواپیمایی نیروی زمینی( هوانیروز) و نیروی هوایی جمهوری اسلامی می باشند که در حال حاضر اکثریت آنها بازنشسته شده اندو از مزایا و حقوق بازنشستگی خود استفاده می کنند.

با مشاهدات که از محله به عمل آمدو مصاحباتی که با بازنشستگان محله شده است، می توان گفت که اکثر این بازنشستگان بعد از ساخت مجدد خانه ها وتبدیل خانه های ویلایی خود به مجتمع های مسکونی آپارتمانی هم اکنون اجاره بهای آپارتمانهای خود نیز استفاده کرده وبه نوعی این اجاره خانه ها کمک مالی بزرگی برای انها به حساب می آید.

عده ای از ساکنان هم بعد از بازنشستگی به مشاغل آزاد دیگری روی آورده اند که در این راستا توانسته اند زندگی مرفه ای را برای خود ایجاد کنند که عمدتاً از قدیمیان محله هستند.

می توان گفت که اکثریت ساکنان این محله از طبقه متوسط روبه بالا و گاهاً مرفه ای نیز هستند.

وضعيت محله از لحاظ خدمات واسباب آسایش شهری:

به نظر می رسد که در محله پرواز در حال حاضر از لحاظ ارائه خدماتی مانند آب، برق و گاز شهری و تلفن رضایت وجود دارد البته سیستم گاز رسانی در سال 1382 در اين محله ايجاد شد كه به نظر اهالي اين زمان بسيار دير بود، چرا كه در سال هاي قبل تر محله هاي اطراف از اين نعمت برخوردار بودن در ضمن تا قبل از سال 1372 اين محله آب لوله كشي شهري نداشت و تا قبل از تاريخ ، اهالي از آب منبع هايي كه در هر خانه تعبيه شده بود استفاده مي‌كردند. فقط سيستم فاضلاب در اين محله وجود ندارد و از چاه هاي اختصاصي كه در هر خانه اي وجود دارد ، استفاده مي كند.

گرداوري زباله كه در گذشته به صورت سنتي بوده كه رفتگران زباله ها را از درب خانه تحويل مي گرفتند و گاهي هم در ازاي اين خدمت از اهالي مزدي دريافت مي كردند اما امروزه بر اساس مشاهدات، سيستم جمع آري زباله ها به صورت مكانيزه شده و اين محله هم از طرح مكانيزه جمع آوري زباله ها بي‌نصيب نمانده است تنها مشكلي كه در اين مورد به نظر مي رسد اين است كه سطل هاي بزرگ زباله كه سر كوچه ها گذاشته شده اند گاهاً جايگاهي براي تجمع حيوانات و حشرات موذي شده اند كه گاه منظره ي بدو به دور از موازين بهداشتي را در كنار سطل هاي بزرگ زباله شاهده بوده ايم كه البته به نظر مي‌رسد كه اين مشكل با همياري اهالي در استفاده ي درست از سطل هاي زباله و به خصوص بستن درب آنها قابل حمل مي باشد البته به نظر نگارنده بهتر است كه معاونت فرهنگي شهرداري تهران پيش از هر اقدامي، در جهت اموزش و فرهنگ سازي و اماده سازي بستر مناسب براي استفاده بهتر از امكانات كند كه البته عدم وجود اين فرهنگ سازي چيزي است كه تحت عنوان «واپسماندگي فرهنگي» در كشورهاي جهان سومي به وفور ديده مي شود.

به لحاظ وجود فضاي سبز و پارك مي توان به سه پارك با وسعت هاي مختلف اشاره نمود كه پارك «پرواز» كه بزرگ ترين پارك اين محله مي باشد، داراي زمين هاي ورزشي فوتبال بسكتبال و واليبال و ميزهاي مخصوص تنيس روي ميز وشطرنج مي باشد.

در اين پارك مدرسه فوتبالي هم وجود دارد همچنين فضايي بسيار زيبا كه هرماه با آبشارهاي موجود به اهالي آرامشي مي دهد تا دقايقي را به دور از مشغله هاي زندگي شهري سر كند از ديگر پارك هاي اين محله مي توان به پارك «سپيدار» كه البته وسعت زيادي ندارد اما وجودش خالي از لطف نيست و پارك نونهالان كه در خيابان ايت الله كاشاني و روبروي مهد كودكي ايجاد شده، اشاره كرد كه فضايي براي بازي كودكان – بخصوص كودكان همين مهد كودك مي باشد در ضمن با توجه به مشاهدات انجام شد تعداد زيادي از بازنشستگان اين محله رادر پاركها و در هنگام عصر و در كنار هم مشغول به صحبت در اين پاركها ديديم كه در كل به نظر مي رسد كه اين محله وضعيت خوبي از لحاظ فضاي سبز و پارك دارد.

در اين محله، فرهنگسرايي به نام «فرهنگسراي نور»وجود دارد كه به قطع از بزرگترين اميازات اين محله مي باشد ، چرا كه فضايي فرهنگي را در قالب كلاس هاي هنري و پرورشي براي رشد خلاقيت و استعدادها به خصوص براري كودكان همين طور بزرگسالان فراهم اورده در ضمن در اين فرهنسگرا، كتابخانه اي به نام «كتابخانه ي شيخ فضل الله نوري» وجود دارد كه به گفته اهالي بسياري از آنها به عضويت اين كتابخانه درآمده اند و به نظر مي رسد كه رضايت زيادي از اين مكان دارند به گفته اهالي در اين فرهنسگرا پايگاه هاي براي واكسيناسيون آموزش كمك هاي اولهي و سمينارهاي روانشناسي ساده و نمايشگاه هاي هنري و.. هم برپا مي شود كه به نظر مي رسد اين مسئله هم در رضايت اهالي از اين مكان و پر كردن اوقات فراغت آنها به نحو مفيد نقش مهمي را ايفامي كند.

از ديگر امتيازات اين محل، وجود كتابفروشي بزرگي به نام «شهر كتاب» است كه منبعي بزرگ از انواع كتابهاست به نظر مي رسد وجود چنين مركزي در رشد فرهنگ كتابخواني اهالي مفيد واقع شده است مسئولان فروش كتاب در اين كتاب فروشي معتقدند كه فروش كتاب و استقبال مردم از اين مركز، هر سال افزايش يافته و هم اكنون قابل مقايسه با سال اول و آغاز به كار اين مركز نيست در كنار همين مركز فروش كتاب حلقه اي از خود اشتغالان وجود دارد كه كارهاي دستي خود را البته تحت نظر شهرداري و فرهنگسراي نور – به فروش مي رسانند به گفته اهالي در قديم اين غرفه هاي فروش هر جمعه برپا مي شدند و لي هم اكنون به صورت روزانه ودر 7 روز هفته وجود دارند كه به نظر مي رسد اين مكان فروش مورد علاقه و توجه اهالي اين محله واقع شده است.

لازم به ذكر است كه سينمايي خانوادگي در حد فاصل 2 محله پرواز و فردوس وجود دارد كه دسترسي به آن ساده و مفيد در گذراندن اوقات فراغت اهالي مي‌باشد.

در اين محله تنها يك بانك وجود دارد – بانك مسكن- و افراد براي استفاده از خدمات بانكهاي ديگر بايد به محله هاي اطراف كه البته زياد هم دور نيستند مراجعه نمايند.

به گفته ي كارشناس ترافيك شهرداري اين منطقه، در محله ي پرواز ،‌6 پل عابر پياده وجود دارد، اما طبق مشاهدات به عمل آمده به نظر مي رسد كه تمامي اهالي به خصوص سالمنداني كه از درد پا رنج مي برند نمي توانند از اين پلها به راحتي استفاده كنند، چرا كه هيچ كدام از اين پل هاي عابر مجهز به پله برقي نيستند در ضمن چندين سرعت گير هم در اين محله نصب شده و خطوط خط كشي عابر پياده هم وجود دارد اما برخي بسيار كمرنگ و حتي محو شده اند – تا ضريب امنيت به هنگام حركت در محله را بالاتر برند.

ازد گير اسباب آسايش شهري در اين محله مي توان به دسترسي به اتوبوس‌هاي شهري، مترو، تاكسي هاي خطي- تلفني و شخصي هاي از اين نوع اسباب شهري در ميان اهالي رضايتي نسبي وجود دارد چرا كه از خيابان آيت الله كاشاني، اتوبوس هاي مسير كن، شهر زيبا،‌شهران و جنت آباد شمالي –جنوبي به مترو(صادقيه) گذر مي كنند ، درست است كه تعدادشان كم نيست ، اما اهالي معتقدند كه در صبح و عمدتاً در فصل سرما خدمات دهي اين اتوبوسها كند تر مي شود كه البته مي توان آن را وابسته به عالم ترافيك دانست . با وجود گذر اين اتوبوسها، دسترسي به مترو و هم از طريق آنها و همين طور از طريق تاكسي هاي موجود كه عمدتاً‌شخصي هستند - سهل و آسان گشته است. البته اهالي اين محله مي توانند از طريق خيابان فردوس و گذر از محل فردوس در مدت زمان كمتري به مترو دسترسي پيدا كنند. به لحاظ دسترسي به مراكز مهم شهر هم در حدود 5 دقيقه با تاكسي مي توان به فلكه دوم صادقيه كه مركزي براي حركت به مقصدهاي مختلف است رسيد و از همين راه هم به دانشگاه تحصيل ما رسيد كه در مسير ابتدايي و پس از رسيدن به اين فلكه بايد از ماشين هاي «سيد خندان» استفاده نمود در اين محله چندين مركز تاكسي سرويس و تاكسي تلفني به چشم مي خورد و همين طور تعداد پاركبان كه در خيابان آيت الله كاشاني مشغول خدمت هستند و وضعيت پارك اتومبيل‌هار ا بررسي مي كنند . دسترسي به دو اتوبان همت و حكيم(رسالت) در اين محله در كمترين زمان امكان پذير است.

در محله پرواز‌، در ايام سوگواري(ماه محرم) تكيه ها و حسينيه هايي چادري برپا مي شوند كه البته طبق گفته اهالي در قديم هيئتي بزرگ وجود داشته كه متولي آن فردي به نام «حاج آقا اسفندياري»س بود و كه هم اكنون خانه ويلايي دو طبقه او كه روزگاري با مشاركت مردم در ايام سوگواري، هيئتي در آنجا برپا مي شد ،‌به آپارتماني با واحدهاي كوچك و متعدد تبديل شده است كه امروزه در آنجا شعبات بيمه هاي گوناگون از جمله بيمه آسيا و ايران و دفاتر خدماتي مختلف را مي توان مشاهده كرد تنها يك مسجد در اين محله وجود دارد كه در جنوب محله واقع شده است كه البته در حال حاضر در دست تعمير است ونزديك ترين مسجد به اين محله مسجد نظام مافي است كه در محله شهر زيبا (ناحيه يك) واقع شد است.

نانوايي ها ، سوپرماركتها وسبزي فروشي ها و ميوه فروشي هاي متعددي در قسمت هاي مختلف اين محله وجود دارد كه برخي سرويس رايگان به درب منازل را هم دارند ، اما ميدان ميوه و تره بار درا ين محله وجود ندارد و اهالي براي خريد از ميدان ميوه و تره بار بايد به محله اي اطراف مراجعه نمايند كه شايد بتوان اين مورد از كم و كاستي اين محله دانست.

طبق گفته هاي اهالي: متأسفانه چندي است كه دراين محله افراد معتادي به چشم مي خورند كه اسباب نارضايتي و به خطر افتادن امنيت اهالي را فراهم نموده اند كه در اين راستا با طلاع به كلانتري محله شهر زيبا – به علت نبود كلانتري در اين محله- و پليس 110،‌ با ازدياد گشت هاي انتظامي سعي در جمع آوري اين معتادين و اراذل و اوباش شده است.

همچنين طبق صحبت هاي مأمورني كلانتري شهر زيبا اكثر دزدي هاي اين محله(پرواز) شامل سرقت ضبط هاي اتومبيل اي و مشعلهاي موتورخانه ها مي‌باشد، كه البته هم اكنون با وجود اين معتادين و مسئولين پخش مواد جرم ديگري نيز در اين محله به چشم مي خورد، كه اميد است با كمك نيروي پليس اين محله پاكسازي شود چرا كه در اكثر مصاحبات به عمل آمده با اهالي شكايت از اين مسئله وجود داشت:

طبق مشاهدات و مصاحبات به عمل آمده با اهالي ، در خيابان اصلي اين محله (خيابان آيت الله كاشاني) چندين مطب پزشكي و مركز سونگروافي و راديولوژي وجود دارد همچنين دو درمانگاه كه يكي از آنها شبانه روزي است و سه داروخانه كه باز هم يي از آنها شبانه روي است وجود دارد در ضمن بيمارستاني به نام «ابن سينا» هم در نزديكي اين محله، در محله مهران ونزديك به فلكه دوم صادقيه وجود دارد كه بيمارستان نسبتاً بزرگ و مجهزي است.

در آخر هم مي توان به وجود مدارس در مقاطع مختلف تحصيلي به علاوه يك هنرستان و سه مهد كودك و پيش دبستاني و يك دفتر ثبت اسناد وچند دفتر وكالت و در دسترس بودن مركز ثبت اسناد كَن(در جنوب اين محله) و همچنين دو دفتر ازدواج و طلاق و سه گل فروشي و دو قنادي اشاره نمود كه هر يك در رفع نيازهاي اهالي نقش مهمي را بازي مي كنند كه به نظر مي رسد اهالي از خدمات اين مراكز رضايت دارند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

موزه ها، آئینه تاریخی شهرها

موزه ها، آئینه تاریخی شهرها

مقدمه:

نقش حياتي موزه ها در جوامع بشري نقشي بديع، ماندگار و مروج ناب ترين پديده هاي فرهنگي است. موزه ها از معدود مراكز حافظ يادگاران نسل گذشته و در حقيقت فرزندان هنر و تاريخ هستند. هر يك از اين اشيا در عين بي زباني به هزار زبان سخن مي گويند زيرا اسناد معتبري از هنر، فرهنگ و تاريخ را ارايه مي دهند. موزه كلمه اي يوناني است كه از " موزه يون " به معناي مجلس فرشتگان الهام گرفته است. به طور كلي موزه به مجموعه اي از آثار و اشيايي اتلاق مي شود كه در محل يا عمارتي نگه داري و در معرض نمايش گذاشته شوند. تاريخ تشكيل اولين موزه در ايران را بايد در گنجينه هاي گرانبهايي كه باستان شناسان به دست آورده اند، جستجو كرد. ايرانيان براي رهايي از آسيب بيگانگان گاهي گنجينه هاي گرانبهايي مانند كلوزر، كلماكره و مجموعه سفال ئ آبگينه گرگان را درون چاه ها و حفره ها پنهان مي كردند.

mooze.jpg

هر ساله۱۸ می مطابق با 28اردیبهشت ماه را، ‌روز جهانی موزه و میراث فرهنگی ‏ می نامند.
[1]
به این بهانه نگاهی گذرا بر این مقوله و تاثیراتی که بر میزان تقاضای گردشگری خواهد داشت، می اندازیم. امروزه موزه ها، بویژه موزه های ملی هر کشوری به عنوان سمبل انسجام بخش و مایه افتخار و غرور ملی هر کشوری تجلی یافته است. به نحویکه گزارش های مربوطه حاکی از آن است که در کشورهای توریست پذیر که فرهنگ گردشگری در آنجا نهادینه شده است، مردم آن کشور دست کم یکبار در طول زندگی خود از موزه های ملی و منطقه ای کشور متبوع خود دیدن نموده اند، به گونه ای که گاهاً این امر به عنوان یک عمل ملی و وظیفه هر فرد مقیم آن کشور تلقی می گردد. این امر تا آنجا ادامه می یابد که بعضی اوقات گردشگران برخی از شهرها و گاهاً کشورها را با شهرت موزه های آن شهر یا کشور می شناسند. اما متاسفانه در کشور ما سرانه بازدید از موزه ها برای هر ایرانی از میانگین جهانی بسیار پایین تر است.

بر اساس آخرین آمار اراده شده توسط معاون فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگري در ایام نوروز سال گذشته 3 میلیون و 935 هزار و 977 نفر از موزه‌های سراسر کشور بازدید کردند. امسال نیز 6 میلیون و 391 هزار برگ بلیت به بازدید کننده ها فروخته شد که ارزش ریالی این تعداد بلیت بالغ بر 23 میلیارد و 625 میلیون ریال می باشد. در همین راستا، بر اساس آمار اداره کل موزه‌ها، استان فارس با 2 میلیون و 165 هزار برگ بلیت، اصفهان با یک میلیون و 755 هزار و خراسان رضوی با 660 هزار بیشترین آمار فروش فروش بلیت را از آن خود کرده‌اند. این مقام مسئول بیان می دارد که، استان همدان با 250 هزار بلیت، تهران با 242 هزار برگ بلیت و کرمان با 219 هزاربلیت در رده‌های بعدی قرار گرفته‌اند. در نهایت با نگاهی تحلیل به آمار ارائه شده به روشنی می بینیم که علی رغم افزایش در میزان بازدید از موزه های کشور، اما این میزان همچنان با نرم های جهانی فاصله بسیار زیادی دارد.

موزه در ایران2

بيشترين جلوه تاريخ موزه داري ايران را در ايجاد موزه ايران باستان بايد جستجو كرد. اين موزه با 2744 متر زير بنا به دليل قدمت اشيا، در زمره يكي از موزه هاي مادر دنيا محسوب مي شود كه به سال 1316 خورشيدي افتتاح گرديد. طراحي ساختمان اين موزه به عهده " آندره گدار " فرانسوي بود و شكل ظاهري ساختمان الهام گرفته از طاق كسري انوشيروان ساساني است.

اين موزه در برگيرنده آثار مختلفي از هزاره ششم پيش از ميلاد تا دوران مختلف اسلامي است كه در دو طبقه به نمايش در آمده است. آثار و اشياء به نمايش در آمده در موزه آيينه تمام نمايي ازفرهنگ، هنر،‌آداب و روسوم،‌باورها و اعتقادات گذشتگان و نياكان ماست و آن را تنها پل ارتباطي بين گذشته،‌حال و آينده مي توان به شمار آورد.

موزه را نبايستي مكاني دانست كه در آنجا صرفا" آثار تاريخي و باستاني به نمايش در مي آيد، بلكه تمامي نمايشكاه هاي هنري، علمي، جانوري، پزشكي، نگارخانه ها، كتابخانه ها و آرشيوها و بيشتر بناهاي تاريخي به نوعي موزه هستند. هر شيئي و اثر به نمايش گذاشته شده در موزه يا نمايشگاه زبان حالي دارد و با بيننده اش ارتباط برقرار مي كند با تعمق و تفكر مي توان زبان حال اين آثار را دريافت و از ديدگاه هاي مختلف آن را بررسي نمود. يكي از مهمترين وظايف يك موزه برقرار كردن ارتباط فرهنگي بازديد كننده با شيئي به نمايش در آمده است. در حقيقت بايد كوشيد تا همان ارتباط وحسي را كه بين خالق يك اثر و خود وجود داشته به نوعي ديگر به بازديدكنندگان منتقل نمود كه اين امري دور از دسترس نيست. آمار نشان مي دهد كه در قرن نوزدهم فقط عده خاصي از موزه ها بازديد كرده اند. كنفرانس عمومي يونسكو در نهمين جلسه خود در دهلي ( 1956 م ) تاكيد نموده استكه بازديد ازموزه ها به ويژه براي طبقه كارگران آسان تر شود و به راه هايي كه به منظور پربار شدن و غني شدن موزه ها پيشنهاد مي شود، توجه گردد.

انواع موزه ها

موزه ها را به شكلهاي گوناگون طبقه بندي كرده اند، موزه هاي تاريخ و باستان شناسي، موزه هاي فضاي باز، موزه هاي مردم شناسي، كاخ موزه ها، موزه هاي علوم و تاريخي طبيعي، موزه هاي منطقه اي ( محلي )، موزه هاي سيار ( گردشي ) ، پارك موزه ها، موزه هاي سلاح ( نظامي )، موزه هاي انديشمندان ( خانه هنرمندان )

موزه تاريخي و باستان شناسي:
ديد تاريخي دارند و بيانگر سلسله و دوره هاي تاريخي هستند . بيشتر اين آثار بر اثر كاوش هاي باستان شناسي به دست آمده اند و بيانگر فرهنگ و تمدون گذشته و تلفيق كننده علم، هنر و دانش يك ملت يا يك قوم هستند. چنين موزه هايي مادر نيز ناميده مي شوند. موزه ملي ايران ( ايران باستان )، موزه ملي ورساي در فرانسه و موزه تاريخ در واشينگتن از اين نوع هستند.

موزه فضاي باز:
با ايجاد اين نوع موزه ها مي توان به معرفي يافته ها و داده هاي مهم باستان شناسي كمك بزرگي نمود. زمان يكه يك كاوش علمي باستان شناسي منجر به نتايج مطلوب و كشف آثار ارزشمند غير منقول مي شود و قابل انتقال به موزه ها نيست، با فراهم آوردن شرايط و امكانات لازم، مكان مورد نظر را جهت باز ديد عموم مهيا مي نمايند. اين امر در اصطلاح به موزه فضاي باز مشهور است. از جمله اين موزه ها مي توان به تخت جمشيد در شيراز و محوطه تاريخي هگمتانه در همدان اشاره نمود. اين موزه ها در ديگر كشور ها مانند چين، يونان و برخي از كشور هاي اورپايي نيز معمول است. در استان خراسان محوطه تاريخ " بنديان " در گز كه داراي گچ بري هاي بسيار زيبايي از دوره ساسانيان است و همچنين محوطه تاريخي " شا ياخ " نيشابور مي توانند مكان مناسبي براي اين امر باشند. موزه هاي مردم شناسي: فرهنگ، آداب و رسوم،‌ اعتقادات، پوشاك و سنن اجتماعي حاكم بر جامعه را نشان مي دهند. موزه مردم شناسي تهران و حمام گنجعلي خان كرمان از اين نوع هستند.

كاخ موزه ها:
بنا يا اثر تاريخي هستند كه از گذشتگان به دست ما رسيده و بيانگر و ضعيت و نحوه زندگي صاحبان آن است. ممكن است در اين بنا اشياي تاريخي و نيز آثار هنري از جمله نقاشي روي ديوار،‌گچ كاري و .... وجود داشته باشد. كاخ موزه ها معمولا" در مراكز حكومتي به وجود مي آيند. هدف از تاسيس اين موزه ها به نمايش گذاشتن اثر و بناي تاريخي و نيز عبرت آموزي است. مجموعه كاخ هاي سعد آباد تهران و باغ ملك آباد مشهد از اين نوع موزه ها هستند.

موزه هاي هنري :
انواع هنرهاي تجسمي و تزييني كه از زيبايي شناسي بالايي برخوردارند، را به نمايش در مي آورند و معمولا" بازديد كنندگان زيادي نيز دارند. موزه هنرهاي زيبا در تهران و موزه هنرهاي تزييني در اصفهان از اين نوع هستند.

موزه علوم و تارخ طبيعي: تجربه هاي علمي بر اساس شواهد و وسايل كاري و تاريخي طبيعي كه در بر گيرنده گونه هاي مختلف گياهي به ويژه جانوان است را به نمايش مي گذارند. موزه تاريخي طبيعي اصفهان و موزه علوم و تاريخ طبيعي مشهد از اين نوع هستند.

موزه هاي محلي يا منطقه اي: بيانگر و نمودار فرهنگ يك منطقه و يا يك محله خاص هستند و صرفا" آثار و اشياي تاريخي همان منطقه را به نمايش مي گذارند. موزه شوش، تخت جمشيد و موزه توس در خراسان ازاين نوع هستند.

موزه هاي سيار : براي پيشبرد سريع اهداف فرهنگي و به دليل عدم امكانات موجود در مناطق و شهرهاي محروم شكل مي گيرند. اين موزه هاي فرهنگ هاي گوناگون را در مكان هاي مختلف در معرض ديد عموم مي گذارند. اگر به اين نوع موزه ها توجه كافي شود، بسيار تاثير گذار خواهند بود.

پارك موزه ها : به دليل داشتن ابغاد گوناگون علمي و فرهنگي و جاذبه هاي تفريحي و آموزشي و نيز تفريحي از اهميت زياد برخورد دارند، چرا كه مسايل زيستي و طبيعي را از نزديك براي مردم به نمايش مي گذارند. ويژگي مهم اين موزه ها اين است كه عموم مردم مي توانند از ديدن آنها بهرمند شوند. در ايران ايجاد پارك موزه سابقه ندارد ولي در كشورهايي مانند چين و كره شمالي مرسوم است.

مكان هاي فرهنگي، ملي و تاريخي چون آرامگاه فردوسي در مشهد، آرامگاه عطار و خيام در نيشابور مي توانند مكان مناسبي به اين منظور باشند.

موزه هاي نظامي : روند تاريخي انواع سلاح هاي نظامي و جنگي را در معرض ديد همگان قرار مي دهند. اين نوع اشيا شامل لباس هاي نظامي رزمي، اسلحه و ديگر وسايل رزمي نيز هستند.

موزه هاي انديشمندان ( خانه هنرمندان ) براي ارج نهادن به هنرمندان، نويسندگان، مخترعان و مفاخر جامعه، معمولا" پس از در گذشتشان در خانه شخصيشان پديد مي آيد و در بر گيرنده وسايل شخصي، وسايل كار و آثار ايشان است. اين موزه ها بيشتر د ركشورهاي اروپايي مرسوم است.

خانه شكسپير نويسنده مشهور انگليسي و اديسون مخترع برق در امريكا از اين نوع است. در ايران هم خانه بزرگ مرد موسيقي " استاد ابوالحسن صبا " تبديل به موزه شده و در برگيرنده تابلوهاي نقاشي، تاليفات و اموال شخصي وي است.

چگونگی بهره مندی از گردشگری

گردشگری و استفاده از اوقات فراغت به عنوان ابزاری روحیه ساز و مفرح در جهت رضایت انسان امروز به منظور افزایش کیفیت زندگی و توجه به نیازهای ثانویه نوع بشر شناخته می شود. اوقات فراغت یعنی زمانی که انسان پس از انجام فعالیت های روزانه می تواند هر گونه که بخواهد نسبت به استفاده از آن برنامه ریزی نماید. در واقع فراغت بخشی از زمان شبانه روز انسان است که می توان با برنامه ریزی تنش های فیزیکی، روحی و روانی را برطرف نمود و به کسب انرژی یا تامین نیروی حیاتی مجدد پرداخت. این موضوع از زوایه دیگر و از بعد اقتصادی نیز قابل بررسی و تامل است، چراکه ورود گردشگران به یک منطقه نتایج و ثمرات متعددی به بار خواهند آورد که یکی از این موارد بهبود شرایط اقتصادی مردم منطقه توریست پذیر می باشد. لیکن ورود همین گردشگر به یک منطقه نیازمند فرآهم سازی مقدماتی است که اسباب آسایش و رضایتمندی وی را فرآهم سازد. در کنار این موضوع جاذبه های متعدد و مختلف گردشگری که می تواند سبب ساز حضور و جذب گردشگران گردد نکته ای است که هرگز نباید از آن غافل شد. در خصوص تنوع جاذبه ها گستردگی به حدی است که نمی توان در این مقال به همه آنها پرداخت، بنابراین با توجه به موضوع مورد بحث، به نقش و جایگاه موزه ها، در جذب و جلب گردشگران و لزوم توجه بیشتر به آنان از نگاه یکی از کارشناسان این حوزه پرداخته خواهد شد.

موزه ها را دریابیم3

هر کوچه و خیابان‌ایران، تاریخ و فرهنگ خاص خود را دارد و با توجه به وسعتی که این کشور دارد، می‌تواند از نظر تاریخی و فرهنگی جاذبه بسیاری برای گردشگران خارجی داشته باشد.

جهانگردان و افرادی که ایران را از نزدیک دیده‌اند بر این باورند که ایران خود یک موزه بزرگ است که می‌تواند به روشنی دستاوردهای تمدنی خود را به نمایش بگذارد. مروری بر نوشته‌ها و یادبودهایی که جهانگردان و حتی سیاستمداران و دانشمندان پس از بازدید ایران از خود به جای گذاشته‌اند مؤید آن است که جذابیت‌های ایران جهانشمول بوده و هیچ کس را یارای انکار این زیبایی‌ها نیست. رایزن فرهنگی لبنان در تهران که برخی شهرها را از نزدیک دیده، ایران را موزه‌ای بزرگ و بی‌نظیر با میلیونها اثر تاریخی، هزاران یادگار کهن و تپه‌های باستانی می‌داند.

سفیر قرقیزستان نیز تاکید دارد که ایران یک موزه زنده است و می‌گوید: هر کوچه و خیابان‌ایران، تاریخ و فرهنگ خاص خود را دارد و با توجه به وسعتی که این کشور دارد، می‌تواند از نظر تاریخی و فرهنگی جاذبه بسیاری برای گردشگران کشور قرقیزستان داشته باشد.4

طبیعی است که در این شرایط صحبت از موزه و موزه داری در چنین کشوری با مختصات خاص گردشگری کمی قابل تامل باشد. قابل تامل از آن رو که متاسفانه همپا با داشته‌های تمدنی و فرهنگی موزه‌هایی در حد و اندازه موزه‌های بزرگ جهان در ایران شکل نگرفته‌اند. اگر به این مشکل، عدم برخورداری جامعه از فرهنگ موزه پذیری نیز اضافه گردد در می‌یابیم که در حوزه نظام برنامه ریزی فرهنگی با یک مشکل جدی مواجه شده ایم، .هر چند که درباره موزه و موزه داری بسیار شنیده و یا بسیار خوانده ایم، اما واقعیت آن است که اطلا‌عات بسیاری از مردم در خصوص موزه چیزی فراتر از مباحث تئوریک و داده‌های عمومی‌را در بر نمی‌گیرد. منهای اینکه به دلیل عدم تبیین کارکردهای عمومی‌و تخصصی، جامعه کنونی ما هنوز نتوانسته تا از ظرفیت موزه‌های خود برای فرهنگ سازی و توسعه مبانی اقتصاد، استفاده درستی به عمل آورد.

شاید نخستین مشکل در این خصوص، عدم اعتقاد به توان فرهنگی موزه‌ها باشد به عبارت دیگر مفهوم موزه و اهمیت آن برای بسیاری از ایرانی‌ها شناخته شده نیست. حال آنکه نقش حیاتی موزه‌ها در جوامع بشری نقشی بدیع، ماندگار و مروج ناب‌ترین پدیده‌های فرهنگی است. موزه‌ها از معدود مراکز حافظ یادگاران نسل گذشته و در حقیقت فرزندان هنر و تاریخ هستند. هر یک از این اشیا در عین بی زبانی به هزار زبان سخن می‌گویند زیرا اسناد معتبری از هنر، فرهنگ و تاریخ را ارایه می‌دهند. طبق اساسنامه شورای بین المللی موزه‌ها (ایکوم) موزه یک مؤسسه دائمی و غیرانتقاعی است که در خدمت جامعه و توسعه آن می‌باشد و ورود به آن برای افرادی که به منظور مطالعه، آموزش و بهره گیری از شواهد مادی و محیط زیست مردم، محافظت، تحقیق، ارتباط و نمایش به عمل می‌آورند، آزاد است.

موزه ها اینک به یک «پدیده مفهومی» تبدیل شده اند که این پدیده باید از سوی دستگاه‌های آموزشی و اجرایی مورد بحث و بررسی و در نهایت به یک سمت و سوی خاص جهات فرهنگ سازی سوق داده شود. شواهد موجود نشان می‌دهد که اولین بار به دستور ناصرالدین شاه قاجار در داخل کاخ سلطنتی گلستان، تالا‌ری به موزه اختصاص یافت که همین مکان پس از چندی با ملحقاتی غنی‌تر شد و به نام موزه «همایونی» گشایش یافت. روزنامه شرف در توصیف این موزه می‌نویسد: «موزه همایونی به طول چهل و سه زرع و عرض هیجده زرع مشتمل بر بیست اتاق است. این موزه خزینه ای است مشحون به ظواهر جواهر گرانبها و ظرایف و نفایس اشیا و آثار جلیله علمیه و مهمات حربیه قدیمه، آلا‌ت، ادوات متنوعه و مصنوعات ازمنه سابقه و نتایج خیالا‌ت حکمای بزرگوار و تماثیل و تصاویر نگارنده‌های بی مثل و مانند روزگار و پرده‌های نقاشی کار نقاش‌های مشهور و حاصل صناعی کارخانه‌های معروف و ظروف چینی بسیار و ممتاز کار چین و روسیه و انگلیس در بلورآلا‌ت، کارخانه‌های ساکس و نیز کارخانه‌های معتبر».با این حال باید ورود رسمی موزه به نظام میراث فرهنگی کشور را با تاسیس موزه ایران باستان مصادف دانست. این موزه تقریبا ۷۰ سال پیش توسط آندره گدار فرانسوی و برای پاسخ به نیازهای ۱۰ سال باستان شناسی ایران تاسیس شد و در سال ۱۳۱۶ به طور رسمی گشایش یافت. موزه ملی امروزه از نظر دارایی اشیای تاریخی و غنی بودن جزو ۴ موزه بزرگ جهان محسوب می‌شود که طرح توسعه آن اکنون به یکی از برنامه‌های اولویت دار سازمان تبدیل شده است.

برخی موزه‌های ایران همچون کاخ موزه‌های سعدآباد، نیاوران و موزه فرش نیز نظر به جایگاه خاص و ممتاز خود از آوازه خوبی در سطح جهان برخوردارند و در صورت تدوین طرح توسعه می‌توان چشم‌انداز مناسبی را برای آنها شاهد بود.تلخ‌ترین مسئله ممکن در حوزه موزه داری نهادینه نشدن فرهنگ بازدید از موزه‌ها در میان خانوارهای ایرانی است که این مسئله در دو حوزه آموزش و فرهنگ جای بحث و برسی دارد.«محمدرضا کارگر» در این باره می‌گوید: فرهنگ موزه داری و بازدید از موزه‌ها هنوز به طور کامل نهادینه نشده است که این مسئله دو دلیل عمده دارد:

▪ اول اینکه ساختار ذهنی ما شرقی‌ها خیلی ذهنیت گراست تا عینیت گرا. یعنی بیشتر با ذهن خودمان به مباحثی می‌پردازیم که ممکن است در جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، نتوانیم آنها را به شکل عینی لمس کرده و ببینیم، این درحالی است که موزه یک موضوع عینیت گراست و البته آموزش‌های لا‌زم هم در این زمینه وجود ندارد.

▪ دوم بحث خود موزه‌هاست، یعنی موزه‌ها تاکنون در کشورمان نتوانسته‌اند براساس نیاز جامعه امروز پیش بروند و حتی از امکانات رفاهی همچون آسانسور، پله‌های برقی، حمل ونقل، پارکینگ، بوفه‌های مطمئن با قیمت‌های مناسب، ویترین و دکوراسیون عالی، اطلا‌ع رسانی خوب و... بی بهره‌اند همه این موارد در راضی نگه داشتن مخاطب نقش موثری دارد و در جذب توریسم و گردشگر هم بسیار مهم است.
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

[h=2][/h]

ترافيك و مقوله شهروندي
ترافيك و مقوله شهروندي

مصاحبه مجله الكترونيكي علوم اجتماعي فصل نو با دكتر عباس كاظمي ، جامعه شناس و عضو هيات علمي دانشگاه تهران پيرامون مبحث ترافيك و تاثيرات اجتماعي آن بر زندگي روزمره ما تهراني ها.

Dr_kazemi.gif

س: به نظر شما مسئله ترافیک در شهر تهران تا چه حد تحت تعین تعیین اخلاق شهروندی است ؟

پ:
اخلاق شهروندي مناسباتي پچيده‏ با مسئله ترافيك و رانندگي در شهر تهران پيدا كرده‏است، چرا كه فرهنگ رانندگي به نمودي برجسته از رفتار شهروندي بدل شده‏است. شهر تهران پراست از آدمهائي كه از عدم رعايت قوانين رانندگي در بين ديگران انتقاد مي‏كنند در عين حال خود هماره يا گاهي خلاف رويه هاي قانوني عمل مي‏كنند. در اينجاست كه مي‏بينيم تهران به عنوان شهري تقريبا مدرن گرفتار پديده‏اي شده‏است كه جامعه‏شناسان عمدتا با نوعي اخلاق فردگرايانه خودمدارانه از آن ياد مي‏كنند. اگوئيسم و خودمداري را در همين عبور مرور در خيابان مي‏توان به وضوح ديد. مي‏دانيم كه در اخلاق شهروندی عنصر فردگرائی وجود دارد اما فردگرائی در چارچوب قانون و منافع جمعی معنا دارد ،اما متاسفانه در شهر تهران فردگرائی خودخواهانه و خودمحور حاکم است . بنابراين ترافيك في‏نفسه ، مسئله نیست بلکه مسئله اصلی خودخواهی و فردگرائی است که در تمام ابعاد زندگی اجتماعی ما موجود است. نكته‏اي كه بايد بر آن تاكيد كنم اين است كه مسئله ترافيك اگرچه با اخلاق شهروندي پيوند دارد اما به اين معنا نيست كه فقدان شكل گيري اخلاق شهروندي را صرفا نتيجه اهمال مردم بدانيم.

س: رانندگان و افرادی که در سطح شهر با مسئله ترافیک درگیرند به لحاظ خصوصیات فردی متفاوت از یکدیگرند .شمار زیادی از این افراد در روابط روزمره و اخلاق فردی خود،مقید به حفظ و رعایت حقوق دیگران هستند اما هنگامیکه همین افراد برای ساعتها پشت چراغ قرمز و صف های طویل و بی پایان ماشینها می مانند،فقط به دنبال راه گریزی از مهلکه اند و به هر قیمتی می خواهند خود را از ترافیک برهانند حتی به قیمت تعدی به حقوق دیگران . آیا به این معنا می توان خود ترافیک را به واسطه روح جمعی که بر افراد حاکم می کند،موجده ترافیک دانست یعنی ترافیک خود ایجاد ترافیک بیشتر میکند ؟

پ:
به نکته خوبی اشاره کردید، ترافيك امروزه روح خود را برشهر حاكم كرده‏است. بی نظمی در رانندگی یا اخلاق در رانندگی را در تهران می‏توان از زوایای مختلف بررسی کرد. یکي نگاه فردی و روانشناختی به موضوع است که به آدمهایی که رانندگی می کنند متمركز مي شود. مثلا اينكه آيا آدمها آگاهی کافی دارند یا آموزش لازم را ديده‏اند یا غیره. اما نگاهی دیگر،نگاه مدیریت شهری است. اگر به لحاظ ساختاري و مديريت شهري به تهران نگاه كنيم مي‏بينيم كه شهر ما اساسأ آدم منظم را هم به آدم بی نظم تبدیل می کند، در شهر ساختاری وجود دارد که آدمهای خاص خودش را تولید می‏کند . وقتی حجم بالای خودرو در خیابان وجود دارد،آستانه تحریک عصبی افراد را پائین می آورد و نگرانی برای دیر رسیدن به مقصد برای افراد ایجاد می شود و افراد ناخودآگاه مضطرب و در تلاش و تکاپو برای زودتر رسیدن خواهند بود .حال آنکه اگر این افراد بدانند که به موقع به مقصدشان خواهند رسید آرام و بدون نیاز به سرعت در حرکت خود در مسیرشان خواهند رفت،اما با علم به اینکه مسیر کوتاهی را باید با چراغهای طولانی و توقفهای بلند مدت طی کنند سعی می کنند از ماشینهای دیگر سبقت بگیرند و راه خود را باز کنند نه برای اینکه حقوق دیگران را ضایع کنند بلکه برای اینکه به حق خود دست یابند. در اينجا نوعي كنش عقلاني رخ مي‏دهد. افراد بهترين راه موجود را انتخاب مي‏كنند.

ترافيك تبديل به پديده‏اي كنترل ناپذيرشده‏است. سال‏هاست كه ما با ترافيك سرمي‏كنيم و اكنون گويا به پديده‏اي عادي در زندگي شهري تهران بدل شده‏است. مردم ما تنها استعدادهاي خود را بكار مي‏بندند كه در ميان شلوغي راه خود را بگشايند. بنابراين ترافيك عينيتي يافته است كه جامعه شناسان با پديده شيء وارگي از آن ياد مي‏كنند. موجوديتي فراتر از اختيار ما كه گاهي ساعتها زمان ما را به خود اختصاص مي‏دهد. هويتي غول آسا كه گويا ما را گريزي از همزيستي با آن نيست.

س: آیا راه حلهای شدنی و کاربردی برای مسئله ترافیک که تا این حد به فرهنگ مردم وابسته است،وجود دارد ؟

پ:
ابتدا اجازه دهيد به نكته‏اي اشاره كنم. مسئله اخلاق شهروندي ارتباط نزديك با اين موضوع دارد كه نظام شهري در تهران تا چه اندازه شهروند پرور است. تا چه اندازه تلاش شده‏است به افراد و مردماني كه در تهران زندگي مي‏كنند شخصيت بدهيم. من مي‏خواهم بگويم كه مردم كمتردر شهر قدر نمي‏بينند بلكه غالبا شخصيت و كرامت آنها خدشه دار مي شود. كودك بودن شهروندان ما برمي‏گردد به سيستمي كه چنين كودكاني را بار مي‏آورد. يكي از جاهائي كه شخصيت مردم ما خدشه دار مي‏شود ايستگاههاي اتوبوس يا كنار خيابانهاست. مردمي كه ساعتها بايد منتظر بايستند، يا در داخل اتوبوس و مترو به نحو عجيبي قرار گيرند نبايد از آنها نتظار داشت آرام و با شخصيت باشند. فضاهاي شهري ما به گونه‏اي است كه شخصيتهاي پرخاشگر، خودخواه و عصبي پرورش مي‏دهد. بنابراين ساختار شهري، فضاهاي شهري و امكانات شهري نقش زيادي در فرايند شهروندي دارند. اما این مشکل به‏ظاهر بزرگ راه حلهای آسان اما پرهزینه دارد و آنهم استفاده مردم از حمل و نقل عمومی در سطح شهر است. تهران از ماشين اشباع شده‏است جداي از هوس راندن اتومبيل و مصرف نمايشي آن، اتومبيل در تهران يك ضرورت است براي كسي كه از نعمت ماشين برخوردار است اين نكته مبرهن است كه عدم استفاده از ماشين شخصي به معناي ساعتها معطلي و لطمه ديدن شخصيت فردي است. جداي از اين مسئله تهراني‏ها، شخصيتي خانواده‏گرا دارند به‏گونه‏اي كه ماشين را به عنوان ابزاري براي آسايش خانواده درنظر مي‏گيرند. تصور كنيد شما يكبار در زير آفتاب يا باران و زير لگدهاي ديگر مسافرين همراه با خانواده تجربه تلخي داشته باشيد، تجربه‏اي كه بسياري از شهروندان از نعمت آن برخوردار بوده‏‏اند. اولين چيزي كه به ذهن شما مي‏آيد خريد يك دستگاه اتومبيل است. من برخلاف اين تفسير كه هجوم مردم به خريد اتومبيل را با مصرف نمايشي تحليل مي‏كند، معتقدم كه اتومبيل شخصي براي شهري كه فاقد وسيله حمل و نقل عمومي مطمئن، سالم و درخور شهروندان است، يك ضرورت است. ما در وضعیت فعلی حمل و نقل عمومی بسامانی مناسبی نداریم . بنابر این حمل و نقل عمومی موجود جوابگوی تقاضای سفر مردم نیست. در چنین موقعیتی وسیله نقلیه عمومی اندکی که در تهران وجود دارد تجربه ای ناخوشایند از سفر را برای شهروندان ما به ارمغان می آورد.

تهران به عنوان كلانشهر بايد مسئله دسترسي آسان و متنوع را به وسايل حمل و نقل عمومي براي شهروندان حل كند. شهروندان ما راههاي متعدد و متنوعي براي استفاده از وسايل حمل و نقل ندارند و اي بسا بهترين راه و كم هزينه ترين راه در شرايط فعلي استفاده از اتومبيل شخصي باشد. در حالي كه سياست دولت بايد اين باشد كه استفاده از اتومبيل شخصي را پرهزينه و دسترسي به وسايل نقليه عمومي را آسان كند. در تهران روندي معكوس اتفاق افتاده است. رانندگی در شهر باید به راننده هاي نقليه عمومي سپرده شود و قرار نیست که همه مردم راننده باشند در این‏صورت آموزش و نظارت و بازخواست از رانندگان محدود وسایل نقلیه عمومی امکان پذیر خواهد بود. درحال حاضر پليس نمی تواند میلیونها راننده را در سطح شهر نظارت کند و آموزش دهد.

مشکل اینجاست که ما به شهروندان ،حقوق شهروندی نمی دهیم اما توقع داریم قوانین را رعایت کنند و منضبط باشند. فكر مي‏كنم به جاي صرف هزينه هنگفت براي آموزش شهروندان بايد ابتدا مسائل فني تردد را حل كرد.

س: در شهر تهران طیف بسیار گسترده ای از اقشار مختلف مردم در کنار هم زندگی می کنند طبقات مختلف به لحاظ اقتصادی و سبک و شیوه زندگی با اختلافات چشمگیری در یک شهر گرد آ مده اند ،آیا به نظر شما می توان پدیده ترافیک را تعیین طبقانی کرد ؟

پ:
در ایران نوع ماشین نشانه منزلت است ، طبقات بالاتر ماشین های مدل بالا و به تعداد دارند این طبقه به دلیل قیمت بالای ماشین و مدل آن بیشتر مراقب وسیله خود هستند در تردد خود آرام تر و قانونمند تر رفتارمی کند ضمن اینکه به لحاظ اخلاقی هم پایبندی بیشتری به حفظ قوانین دارند . اما در طبقات پائین معمولأ ماشینها مدلهای بسیار قدیمی و بسیار کهنه اند،راننده این ماشین نگرانی برای تصادف کردن آن ندارد و ضمنأ جریمه ای هم برای آن پرداخت نمی کند چون وسیله او قابل فروش نیست این وضعیت بی انضباطی در رانندگی را در جنوب شهر افزایش داده است وقتی این افراد بالای شهر هم می‏آیند،رانندگی آنان مشهود است بی باکانه و بی توجه به قوانین می رانند. البته شیوه رانندگی در ایران در نهایت با مفهوم طبقه نیز قابل تحلیل نیست. چرا که شیوه رانندگی در کلیت خود از ساختار همگونی برخوردار است بنابراین حتی گروههای با منزلت اقتصادی بالاتر گاها رفتار مشابهی با گروههای پایین تر از خود بروز می دهند.

بايد به‏گونه‏اي مصرف ماشين در تهران كاهش يابد. يكي از بهترين راهكارها افزايش قيمت بنزين است كه استفاده از ماشين شخصي را پرهزينه مي‏سازد.دولت به جاي توجه به عدالت در استفاده از ماشين شخصي بايد به فكر عدالت در دسترسي به وسايل حمل و نقل عمومي باشد.

البته افزایش قیمت بنزین نیز باید همزمان با بالا بردن ظرفیت حمل و نقل شهری رخ دهد. این شبكه حمل و نقل عمومی است که ابتدا بايد اصلاح گردد.

بنزین سهمیه بندی شده است و قیمت آزاد آن هم اعلام شده است اما عمده سفرهای درون شهری ما به واسطه همین ماشینهای شخصی انجام می شود. این امر نشان می دهد که سهمیه بندی یا افزایش قیمت بنزین به تنهایی نمی تواند متغیری تاثیرگذار باشد. تلاشهای زیادی در جهت فرهنگ سازی در استفاده از وسایل نقلیه عمومی توسط رسانه ها شده است اما نکته مهمتر از فرهنگ سازی افزایش وسایل نقلیه عمومی و دسترسی آسان و سریع تر آن است.

اگر بخواهم جکع بندی کنم بايد بگويم كه عقلانيت خاصي در شهر تهران وجود دارد كه با مسئله ترافيك شهري گره خورده است. مردم به‏گونه‏اي معضلات ترافيك را براي خود حل كرده‏اند. البته اين راه حل كاملا فردي و خودمدارانه است و تا وقتي كه سياستي جدي براي حل حمل و نقل فراگير شهري به وجود نيايد راه حل‏هاي فردي بر راه حل‏هاي جمعي غلبه خواهد داشت. بدين ترتيب چيزي به نام ميثاق شهروندي در تهران پديد نخواهد آمد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مونوگرافي محله شمس آْباد تهران

مونوگرافي محله شمس آْباد تهران

مقدمه

محله‌ها بطور سنتي كاركردهاي اجتماعي مهمي داشته‌اند. هويت‌يابي (احساس تمايز) تداوم و ثبات، احساس تعلق جمعي، مشاركت‌يابي و بسيج داوطلبانه منابع و امكانات انساني و مالي ... از جمله اين كاركردها به شمار مي‌روند، بگونه‌اي كه محله به مثابه يك واحد اجتماعي بزرگتر از خانواده تلقي مي‌شود. در گذشته ساخت كالبدي محله باعث تقويت اين كاركردها مي‌شد زيرا معابر، ميدان عمومي، بازار و مسجد محلي و ... همه بگونه‌اي طراحي شده بودند كه امكان ملاقات و گفتگوي دائمي، حمايت‌ مالي، پاتوق، همه انديشي تعاون را فراهم مي‌كرد و هر محله يك مجموعه زيستي كامل به شمار مي‌رفت.

اما در ساخت جديد شهرها محله‌ها فاقد معنا، ساختار و كاركرد سنتي خود هستند. معابر بيشتر براي تردد خودروها طراحي شده‌اند. محله‌ها هويت و تشخص ويژه‌اي ندارند و محله‌ها فاقد مراكز و نهادهاي تشكل مالي و تعلق جمعي و توليد و اشاعه فرهنگي‌اند از سوي ديگر اين نيازها و تنوع كالاها و خدمات موردنياز خانوارها آنقدر گسترش يافته كه امكان تأمين و تدارك آنها در محله وجود ندارد و تلاش براي كسب آنها، مشكلات عديده‌اي چون افزايش ترافيك، حمل و نقل درون شهري و آلودگي‌هاي زيست‌محيطي را در پي دارد.

حد و مرز محله

محله‌ي شمس‌آباد در محدوده‌ي شرقي تهران در منطقه‌ي 4 شهرداري واقع شده است. اين محله از شرق به دره دارآباد از شمال به حاشيه‌ي جنوبي تپه‌هاي لويزان و از جنوب به مجيديه‌ي شمالي و از غرب به كاظم‌آباد محدود مي‌شود. اما بطور دقيقتر محدوده‌ي آنرا مي‌توان از جنوب، ميدان بهشتي و خيابان نهاندست و از غرب، استاد حسن بنا و از شرق، بزرگراه امام علي و از شمال، بزرگراه زين‌الدين (همت شرق) دانست.

تاريخ تأسيس و پيدايش محله

بر اساس گفته‌هاي برخي از آژانسهاي مسكن سابقه‌دار در محله اولين ساخت و سازها در اين محل بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و با توسعه مهاجرت روستائيان به شهرها و تبديل زمينهاي كشاورزي به واحدهاي مسكوني آغاز شده است. لذا مي‌توان گفت كه اين محل در مقايسه با محله‌هاي سنتي تهران(همچون مبارك‌آباد، دولاب، بهارستان و ...) محله‌اي نوپا با سابقه‌اي حداكثر 30 ساله است. همچنين قيمت آپارتمان در اين محله بين متري900000 تومان تا 1200000 تومان در نوسان است.

تركيب فعلي محله از لحاظ جمعيت

جمعيت محله با استناد به آمار موجود در شهرداري 27665 نفر و وسعت محله را حدوداً 1000000 مترمربع و فضاي سبز موجود در محله را 508462 مترمربع اعلام كرده‌اند.

تحولات محله از لحاظ كالبدي، اقتصادي و اجتماعي و پيش‌بيني آينده

1- اين محله بطور كامل بر اساس اصول جديد شهرسازي ساخته شده است. خيابان اصلي (شمالي- جنوبي) خيابان ريحاني بصورت محوري‌ گذر اصلي محله را تشكيل مي‌دهد و دو سوي آن كوچه‌هاي زيادي به موازات هم بر اين خيابان بصورت شرقي- غربي عمود مي‌شوند. عرض كوچه‌ها يكسان نيست برخي 8 متري و برخي 12 متري‌اند تعدادي كوچه باريك هم در اين ميان وجود دارد.

گذر اصلي محله 2 كاركرد اصلي دارد اول عبور و مرور خودروها و وسايل نقليه، دوم خريد و تأمين مايحتاج زندگي. خيابان ريحاني را مي‌توان تا حدي راسته ميوه‌فروشي‌ها در ميان چند ناحيه همجوار دانست زيرا 3 ميوه‌فروشي بزرگ در اين خيابان واقع شده كه محل مراجعه و خريد بسياري از ساكنين ساير محله‌ها هم هست و خود عامل مهمي در افزايش تردد و رفت و آمد و توقف خودروها شده است.

از سوي ديگر گذر اصلي محله يكي از مسيرهاي اصلي براي عبور از شمال شرق (پاسداران، مبارك‌آباد...) به رسالت است كه خود زمينه تردد خودروهاي عبوري از جمله برخي تاكسي‌ها و مسافركش‌ها شده است اما از سوي ديگر رفت و آمد ساكنين محله به ميدان رسالت و يا پاسداران را بسيار تسهيل كرده است.

حدود و مرز اين محله با دقت موردانتظار همچون بسياري از محلات ديگر مشخص نيست. به همين دليل شايد بتوان با تعيين محدوده تقريبي آن كه در ابتداي اين نوشته آمد جمعيت محله را تقريباً برآورد كرد.

با توجه به ساخت و سازهاي فراوان و قيمت نسبتاً مناسب و دسترسي به راههاي اصلي شهر پيش‌بيني مي‌شود در آينده محله با رشد جمعيت روبرو شود.

ويژگي‌هاي افراد ساكن محله

افراد ساكن در اين محله ويژگي خاص يا تعلق به مذهب ديگري كه آنها را از بقيه متمايز كند ندارند.

ساكنين اين محله را دو گروه اصلي تشكيل مي‌دهند:

- ساكنين قديمي كه از حدود 30 سال بيشتر در اراضي كشاورزي اين محله ساختمان‌سازي كرده و ساكن شده‌اند.

- ساكنين جديد كه عمدتاً طي 8 سال اخير با رونق بخش ساختمان و تبديل واحدهاي مسكوني 2 طبقه قديمي به آپارتمانهاي 4 يا 5 طبقه، واحد مسكوني خريداري كرده و در آن ساكن شده‌اند.

در اغلب موارد در آپارتمانها 1، 2 يا 3 واحد مسكوني در اختيار مالك اوليه و يا فرزندان قرار دارد و بقيه به خانواده‌هاي جديد فروخته شده است. لذا در هر كوچه‌اي تعداد محدودي خانوار هستند كه سالهاي زيادي است همديگر را مي‌شناسند و تعلق محله‌اي و همسايگي دارند و تعداد زيادي خانوارهايي كه هيچ آشنايي با يكديگر در درون يا برون آپارتمان خود ندارند.

وضع درآمد و منزلت اجتماعي ساكنان

ساكنين اين محله اغلب كارمندان اداري دولتي و خصوصي و صاحبان حرف و مشاغل آزاد و كسب و كارهاي كوچك هستند. به همين دليل مي‌توان آنها را از گروه متوسطي دانست كه مالك يك آپارتمان (80-100) متري و يك خودرو متوسط (50 تا 100 ميليون ريالي) هستند. البته در اين ميان تعداد كمي نيز از طبقه‌ي بالا يا متوسط رو به بالا به لحاظ مالي وجود دارد. از نظر منزلت اجتماعي اگر شاخص اصلي منزلت اجتماعي را تحصيلات بالا تلقي كنيم سطح افراد به لحاظ تحصيلات نيز متوسط است.

وضعيت محله از لحاظ خدمات و اسباب آسايش شهري

همه خدمات شهري موردنياز در اين محله وجود دارد. آب، برق، گاز و فاضلاب و تلفن در دسترس است. خط تلفن با حدود 3 ماه انتظار قابل خريد است و امكان برخورداري از خطوط دوم و سوم تلفن براي ساير خدمات (مانند اينترنت و ...) وجود دارد. آب و برق با مشكلاتي از قبيل قطع دائمي، تركيدگي، كمبود فشار و ... مواجه نيست. زباله‌هاي بطور منظم و هر شب جمع‌آوري مي‌شوند و شبكه ارتباطي مناسب(كوچه‌هاي نسبتاً عريض فقدان كوچه‌هاي بن‌بست و...) جمع‌آوري زباله را تسهيل‌‌كرده است و اخيراً همراه با ساير محله‌ها به سيستم مكانيزه تبديل شده است. جلوه‌هاي نامناسب انباشت زباله، فاضلاب روان، گرفتگي جويها و ... در محله ديده نمي‌شود. محله تميز است و هم در كوچه‌ها و هم در گذر اصلي درختان با نظم مناسبي قرار گرفته‌اند.

تقريباً همه كالاها و خدمات موردنياز در اين محله در دسترس و با قيمت مناسبي قابل خريداري است. اما گروههايي كه تمايل به فضاي بازاري متنوع، بزرگ و كالاهايي با كيفيت يا زيبايي خاص هستند به ساير مراكز چون مراكز خريد پاسداران، پاساژ گلستان در ميدان هروي، فروشگاه شهروند در ميدان آرژانتين يا بازار ميدان هفت حوض مراجعه مي‌كنند كه هم فال است و هم تماشا.

فضاي اجتماعي حاكم در اين محله ايجاب مي‌كند كه به كودكان و سالمندان به عنوان شهروند اجتماعي كم‌توان‌تر احترام گذارده شود و به گفته‌ي اهالي محله جوانترها در عبور از كوچه و خيابان ملاحظه‌‌ي سالمندان را مي‌كنند و به حقوق كودكان نيز احترام مي‌گذارند. بطور كلي فضاي اجتماعي حاكم فضاي سالمي است. همچنين پارك ملت واقع در كوچه‌ي صباح شرقي پاركي است كه سالمندان زيادي در آن حضور دارند.

امكانات گذران اوقات فراغت

در اين محله هيچ مركز توليد و اشاعه فرهنگي مدرن (خانه فرهنگ، فرهنگسرا، باشگاه فرهنگي) وجود ندارد اما به تازگي چند مركز كوچك بدنسازي بانوان (ايروبيك) در محله تأسيس شده است. از جمله يكي از آنها در جوار استخر عمومي روبازي است كه در تابستانها نسبتاً رونق دارد و در ضلع شمال شرقي محله قرار گرفته است. (كوچه صباح شرقي كه پارك ملت هم در آن واقع است)

مدارس ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان دخترانه و پسرانه (عمدتاً دولتي) در محله در دسترس خانواده‌هاست اما برخي كه از سطح مالي بهتر و بالاتري برخوردارند فرزندان خود را در مدارس غيرانتفاعي ساير محله‌ها(پاسداران، احتشاميه و ...) ثبت‌نام كرده‌اند.

2 يا 3 ويدئوكلوپ در محله وجود دارد 2 مركز گيم‌نت و كافي‌نت هم در ميدان ملت وجود دارد. زمين‌هاي فوتبال يا واليبال محله‌اي وجود ندارد. تنها مركز تفريحي محله پارك ملت در ضلع شمال شرقي محله و در جوار استخر عمومي روباز (كوچه صباح شرقي) است كه وسايلي براي بازي‌ كودكان و جايي براي قدم‌زدن و تفريح سالمندان دارد. پارك ديگري هم در ضلع جنوب غربي ميدان ملت واقع است. لذا عموماً مردم فضاي تفريح و سرگرمي خود را خارج از محله جستجو مي‌كنند به ويژه كه در ضلع شمالي محله و در جوار مبارك‌آباد، پارك صدف، فرهنگسراي صدف در دسترس آنهاست.

آپارتمانهاي ساخته‌شده در سطحي متوسط رو به پائين از حيث كيفيت مصالح به نماي ظاهري و امكانات دروني است. اغلب آنها با كمبود جدي پاركينگ مواجه‌اند كه خود منجر به اشغال بخش زيادي از سطح كوچه با پارك خودروهاي همسايه‌ها شده و تردد را در روزها و ساعات شلوغ با مشكلاتي مواجه مي‌كند.

از سوي ديگر قيمت نسبتاً مناسب آپارتمان و دسترسي سريع و مناسب به مركز شهر جاذبه‌‌هاي زيادي را در اين محله ايجاد كرده كه با بازشدن بزرگراه همت در شمال اين محله و بزرگراه دارآباد (امام علي) در شرق و بزرگراه صياد شيرازي در نزديكي ضلع غربي اين دسترسيها بسيار بهتر و آسان‌تر شده است. به همين دليل خريد و فروش و اجاره آپارتمان و نيز ساخت و ساز و نوسازي ساختمانهاي قديمي طي سالهاي اخير از رونق بسيار زيادي در اين محله برخوردار است و حدود 10 بنگاه معاملاتي پررونق(با ساختار سنتي) در محله فعال هستند. اندازه قطعات متفاوت است. در واحدهاي جنوبي و جنوب كوچه‌ها كه اغلب بطور متوسط 90 متري است اما در واحدهاي شمالي ممكن است تا 120 مترمربع هم برسد. واحدهاي آپارتماني بزرگ و بزرگتر از 150 مترمربع..

به ندرت در اين محله يافت مي‌شود ولي واحدهايي با ساخت 70-100 متر فراواني بسياري در اين محله دارند.

فضاي فرهنگي و اجتماعي محله بسيار آرام، كم‌تنش و بدور از افراط و تفريطهاي معمول در ساير محله‌هاست. رفتارها و تظاهرات فرهنگي شبه‌غربي كه در محله‌هايي مثل شهرك غرب و پاسداران و ... وجود دارد در اين محله ديده نمي‌شود.

فعاليتهاي مذهبي

مسجد الهادي به عنوان تنها و اصلي‌ترين مركز فعاليت مذهبي از مساجد پررونق و فعال‌ تهران است كه در مناسبتهاي مذهبي مهم با برنامه‌هاي ويژه خود بسياري از ساكنين محل و افراد ساير محله‌ها را پذيرا مي‌شود. همچنين هيئت ثاراله كه تنها هيئت مذهبي وابسته به مسجد الهادي است و فعاليت گسترده‌اي در برپايي مراسم مذهبي در ايام خاص مذهبي دارد. مسجد كوچك ديگري در انتهاي خيابان نهاندست وجود دارد و اين دو مسجد تنها مساجد محل مي‌باشند.

دسترسي به وسائط نقليه

در مورد سهولت رفت و آمد به ديگر نقاط شهر در ميدان ملت ايستگاه ابتداي خط اتوبوس وجود دارد كه براي دسترسي به چندين نقطه مركزي در شهر اتوبوس دارد و در همين ميدان تاكسي‌هاي خطي و شخصي‌هاي مسافركش زيادي براي ميدان رسالت و پل سيدخندان وجود دارد همچنين براي رفتن به قسمتهاي شمال شهر شخصي‌هاي مسافركش براي ميدان هروي و چهارراه پاسداران وجود دارد نزديكترين و در دسترس‌ترين ايستگاه مترو ايستگاه مصلي يا ايستگاه ميرداماد مي‌باشد با توجه به اينكه تاكسي‌هاي تلفني با قيمتهاي خوب و مناسب هم در محل وجود دارد. بطور كلي اين منطقه به لحاظ نزديكي به دو بزرگراه رسالت و همت شرق دسترسي آسان و سريعي به ديگر نقاط شهر دارد.

امنيت در اين منطقه طي گفتگو با اهالي محل از وضع خوبي برخوردار است و يكي از اهالي محل معتقد است نزديك‌بودن كلانتري به ميدان بهشتي امنيت اين محله را افزايش داده است همچنين سطح فرهنگي غالب افراديكه در اين محله ساكن هستند بر امينت محله بي‌تأثير نيست.

راههاي ارتباط با مراكز مهم شهر

بزرگراه رسالت و بزرگراه همت اصلي‌ترين راهها براي رسيدن به مراكز شهر است با توجه به اينكه در اين محل دسترسي به همت بسيار آسان و ساده امكان‌پذير است. همچنين بزرگراه امام علي(ع) و صياد شيرازي نيز در شرق و غرب محله وجود دارند و مي‌توان گفت محله از چهار طرف با چهار بزرگراه احاطه شده است.

آسيب‌شناسي و جرم‌شناسي

ضمن مصاحبه با يكي از افراد قديمي محل كه خود عضو هيأت علمي دانشگاه هستند در ارتباط با وجود جرم‌ خاصي در محل ايشان اظهار داشتند خوشبختانه افراد محل با اينكه اكثريت بيشتري از آنان را مهاجرين از محلهاي ديگر تهران يا شهرهاي ديگر كشور تشكيل مي‌‌دهد ولي از قشر سالم و اهل كار و كوشش مي‌باشند حتي بخش زيادي از مهاجرين را افراد تحصيلكرده تشكيل مي‌دهند و در آپارتمان ما كه 15 واحد است دو خانواده عضو هيأت علمي دانشگاه هستند (با توجه به اين نكته كه طي مشاهده و مصاحبه در محله با چند هيأت علمي ديگر نيز به گفتگو پرداختيم كه از اهالي محل بودند) و همسران و فرزندان آنها نيز تحصيل كرده‌اند. بيشتر افراد محل در مراسم مذهبي شركت مي‌كنند و طبعاً اعتقادات محكم مانع انجام جرم مي‌شود و در اين محل كمتر مشاهده مي‌شود كه بين افراد ناهنجاري رفتاري ديده شود. بين خانمهاي نسل اول بيشتر وقار و متانت و حجاب ديده مي‌شود و طبيعتاً مادر و پدري كه تربيت صحيح داشته باشند فرزندان آنها هم (نسل دوم و سوم) به لحاظ فكري سالمترند. مي‌توان گفت اصلاً دسته يا باند خلاف كار در محل ديده نمي‌شود. همچنين جلوه‌اي از تكدي‌گري در پياده‌روها و معابر اصلي به چشم نمي‌خورد.

مراكز بهداشتي و درماني محله

در اين محله مركز بهداشت و بيمارستان وجود ندارد و ساكنان براي برخي از خدمات درماني مثل واكسيناسيون اطفال و استفاده از پزشك عمومي از مركز بهداشت ارشاد كه در بلوار بيژن (مجيديه‌ي شمالي) است استفاده مي‌كنند يك آزمايشگاه در ضلع غربي ميدان ملت وجود دارد و حدوداً 5 داروخانه در فواصل متعدد در محله وجود دارد. در ضلع غربي ميدان ملت يك مركز سونوگرافي و راديولوژي نيز وجود دارد و در نقاط ديگر محله پزشكان با تخصصهاي ديگر نيز ديده مي‌شود.

ويژگي‌هاي خاص فرهنگي و منشأ قومي

ويژگي خاص فرهنگي، منشأ قومي خاص يا مذهب ويژه‌اي در محله ديده نمي‌شود كه اين محله را از محله‌هاي ديگر تفكيك كند و فضاي اجتماعي حاكم بر محله سالم و آرام و بدور از تنش و مبتني بر انسان‌دوستي است

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شهر ايراني از نگاه دكتر پيران

Dr.P.Piran.jpg

زماني كه نگاه نگران و انديشه ي لرزان انسان ايراني در پي سركردگي شهر فرنگ ، معطوف پاي تا زانو در گل از راه پيشرفت مانده و عامل عقب ماندگي خود شد، دست به گرداندن كليد در قفل معما گونه اي برد و در دروازه اي را گشود و به جبر پاي در راهي نهاد، كه آن، همانا مداقه در تبار و پيچ در پيچي تاريخ سرزمين و انديشه خود بود، كه در كدامين يك از تنگه هاي خطير تاريخ ، به خطا رفته و اينك ، مانده از راه درازي است كه فرنگيان پيش تر به سر سلامتي از سر گذرانده اند و او مانده ؟

مطالعه ي تاريخ نه انتخاب كه اجباري اساسي است در شناخت و كشف چگونگي پيچ و تاب هاي تاريخي در انعكاس وضع موجود و واکاوی شعور جمعي در پس نظام باورها و ريشه يابي آن در نيروهاي اجتماعي موثر و استنتاج قوانين و تحولات تاريخي اين محدوده ي تاريخي معين براي ترسيم اجزاي به هم پيوسته ي ساختار تاريخ اجتماعي كه به درك ذهن و ناخوآگاه فرهنگي ايراني مي انجامد.

نظريه ي راهبرد و سياست سرزميني ايران، كه مباني و مقدمات نظري خود را از دل تاريخ ايران مي جويد، ابتدا در واكنشي به ديگر نظريات تبيين كننده ي تاريخ جامعه ي ايران و در نگاهي انتقادي به آنها ساخته و پرداخته شد. و با روش شناسي متاثر از مكتب تاريخ نگاري آنال فرانسه[1]، در همپوشاني علم و فلسفه و تاريخ و در يك تحليل سه سطحي، سعي در دست يابي به ابعاد زندگي انسان ايراني دارد و در ضمن ميكوشد از آفت تاريخ نويسي ايراني كه همانا درباري بودن آن است فاصله بگيرد و تصويري مطابق با واقعيت ارائه دهد.، در همپوشاني علم و فلسفه و تاريخ و در يك تحليل سه سطحي، سعي در دست يابي به ابعاد زندگي انسان ايراني دارد و در ضمن ميكوشد از آفت تاريخ نويسي ايراني كه همانا درباري بودن آن است فاصله بگيرد و تصويري مطابق با واقعيت ارائه دهد.

دكتر پرويز پيران[2]، بر پايه ي شناخت پيشينه ي شهر در ايران، پژوهشي به نام (شهر شناسي در ايران، تحليل محتواي ممنابع و متون گذشته ) را آغاز كردند كه از دل آنها سه نظريه ي مهم فراهم آمد[3]:::، بر پايه ي شناخت پيشينه ي شهر در ايران، پژوهشي به نام (شهر شناسي در ايران، تحليل محتواي ممنابع و متون گذشته ) را آغاز كردند كه از دل آنها سه نظريه ي مهم فراهم آمد:

_نظريه راهبرد و سياست سرزميني جامعه ي ايران

_ضرورت تاكيد بر نظريه ي آبادي به جاي شهر در ايران، خاور ميانه و دنياي اسلام

_ضرورت تفكيك مقياس شهري و مقياس ابنيه ي منفرد و رابطه ي اين دو با وجود شهروند، عرصه ي عمومي يا مشاع شهروندي و فقدان آن

چهارچوب نظري تدقيق شده از تحليل محتواي اين سيصد متن تاريخي، در تقابل با ديگر نظريات تحليل كننده تاريخ ايران- همچون پاتريمونياليزم، استبداد شرقي، شيوه ي توليد آسيايي، نظريه ي دوره بندي اروپاي قاره اي و ... - علاوه بر پذيرفتن بعضي از مقدمات نظري آنها ، با در پيش گرفتن نگاهي انتقادي به ابهامات و علامت سوال هايي جواب ميدهد كه نظريات پيشين از پاسخ بدان ها وامانده و يا در تقابل با ديدگاه هاي جديد قدرت نوزایی خود در جواب به آنها را از دست داده اند و يا اينكه اساسا در تحليل خود به خطا رفته اند. « نظريه ي پاتريمونياليزم ( پدرشاهي) كه به نظر من اصلا در مورد ايران موضوعيت ندارد. دوستان و كساني كه اين نظريه را براي ايران به كار بستند، توجه نكردند كه اساسا پاتريمونياليزم بر پايه ي دو جريان حقوقي بين آزادان شهروند شکل گرفته ... . بحث رابطه ي كفيل و مورد كفالت است. اما در مورد ايران ، درست است كه رابطه ي حاكم و محكوم از جهتي شبيه رابطه ي كفالتي است ، اما پايه هاي حقوقي روم و پروسي در ايران ديده نميشود.[4] » وي در مورد شيوه ي توليد آسيايي به مرحوم بهار استناد ميكند و استدلال ميكند كه « در ايران مبناي شكل گيري نظام متمركز وجود ندارد و جز يكي دو مورد- آن هم در حاشيه - كشاورزي ايران متكي بر دیم بوده است. از طرف ديگر ، متاثر از الگوهاي غربي، كشاورزي - در مقابل تجارت - پر اهميت تر جلوه داده شده است، غافل از آن كه تجارت يكي از مهمترين بنيان هاي زندگي در ايران بوده است.»[5] » وي در مورد شيوه ي توليد آسيايي به مرحوم بهار استناد ميكند و استدلال ميكند كه « در ايران مبناي شكل گيري نظام متمركز وجود ندارد و جز يكي دو مورد- آن هم در حاشيه - كشاورزي ايران متكي بر دیم بوده است. از طرف ديگر ، متاثر از الگوهاي غربي، كشاورزي - در مقابل تجارت - پر اهميت تر جلوه داده شده است، غافل از آن كه تجارت يكي از مهمترين بنيان هاي زندگي در ايران بوده است.»

پيران به سه بنيان اساسي در تاريخ ايران اشاره ميكند: يك جانشيني، يك جا نانشيني ، موقعيت ژئواستراتژيك فلات ايران.« جامعه ي ايلي كه جامعه اي بسيار منسجم و در ستيز با طبيعت در خشك سالي ادواري با نابودي مواجه ميشود. چنين جامعه اي با عصبیت ابن خلدوني- يعني انسجام دروني- و پيروي محض افراد ايل از نظام خانواري با روابط خوني و رهبري ايل، اولين كاري كه براي حفظ خود انجام ميدهند اين است كه دائما بر مناطق يك جانشيني حمله ميكنند.»[6]

محدوديت منابع آب در فلات ايران باعث پخشايش جمعيت در فضاهاي جغرافيايي شده كه باعث پيدايي دهها هزار روستاي پراكنده ، كم عده ، ناتوان در نظام معيشتي و ... ميشود و به اين ترتيب مناطق روستايي كه به علت پخشايش، قدرت دفاعي خود را از دست داده اند، در تقابل با ايلات در معرض ناامني و نابودي قرار مي گيرند . موقعيت ژئواستراتژيك فلات ايران كه پيوند دهنده ي شرق به غرب بوده است و سه شاه راه حياتي روزگار- تا قبل از كشف آمريكا- از ايران مي گذشته نيز عامل عمده اي براي برانگيختن اقوام مهاجم براي بدست گرفتن اين منطقه بوده است؛ كه در اين ميان ، حكومت هاي محلي را وا ميداشته تا به زور شمشير و عوايد كمر شكن ماليات، امنيت راه هاي تجاري را بر قرار سازند... از اين رو « عامل ناامني ، نيروهاي تغيير آفرين اجتماعي[7] را به اين موضوع ميكشانده است كه از تمايل منطقي افراد به گذر از قدرت اقتصادي به كسب قدرت سياسي ، چشم پوشي كنند. لذا در تحليل نهايي تجار شهري ترجيح ميدهند كه استبداد را بپذيرند به شرط آنكه امنيت راه ها برقرار شود و تجارت ادامه داشته باشد.... اين سه نيرو [ ايلات، روستا، تجارت] با يك توافق نانوشته ، نظام استبدادي را بازتوليد ميكنند.»[8] به اين ترتيب اين عوامل سه گانه الگوي حاكميتي را شكل ميدهند كه در قالب سه مفهوم جذب، تفرقه ي آگاهانه و كاربرد زور به باز توليد نظام استبدادي در طول تاريخ مي انجامد. تفرقه ي آگاهانه جمعيتي در گستره ي جغرافيايي، جزب حاكم زورمدار و در نتيجه انتخاب آگاهانه ي زورمند مداري به جاي شهروند مداري و همه ي اينها براي تامين امنيت. به اين خاطر است كه ذهنيت تاريخي فرد ايراني مبتني بر انتخاب آگاهانه ي استبداد براي تامين امنيت در مقابل اقوام بيگانه ، به او هويتي دوگانه مي بخشد.« هستي ايراني شامل دو رويه يا هستي دوپاره و دو گانه ي ايراني است. يك روي آن عدم تمركز، پخشايش قدرت ،هرج و مرج، درگيري شديد، نابودي، تجاوز، قتل و غارت، پس رفت، انحطاط شهري، كاهش جمعيت و قطع شدن راه هاي تجاري و ركود شديد اقتصادي است. و روي ديگر، تمركز صوري، قدرت مركزي بر پايه والي گري منطقه اي ولي اسما و رسما وابسته به قدرت مركزي ، ‌رونق راه هاي تجاري، افزايش ثروت ملي، بالا رفتن عواید صنايع كارگاهي ، ثبات اما سركوب انديشه است.»[9] به اين ترتيب اين عوامل سه گانه الگوي حاكميتي را شكل ميدهند كه در قالب سه مفهوم جذب، تفرقه ي آگاهانه و كاربرد زور به باز توليد نظام استبدادي در طول تاريخ مي انجامد. تفرقه ي آگاهانه جمعيتي در گستره ي جغرافيايي، جزب حاكم زورمدار و در نتيجه انتخاب آگاهانه ي زورمند مداري به جاي شهروند مداري و همه ي اينها براي تامين امنيت. به اين خاطر است كه ذهنيت تاريخي فرد ايراني مبتني بر انتخاب آگاهانه ي استبداد براي تامين امنيت در مقابل اقوام بيگانه ، به او هويتي دوگانه مي بخشد.« هستي ايراني شامل دو رويه يا هستي دوپاره و دو گانه ي ايراني است. يك روي آن عدم تمركز، پخشايش قدرت ،هرج و مرج، درگيري شديد، نابودي، تجاوز، قتل و غارت، پس رفت، انحطاط شهري، كاهش جمعيت و قطع شدن راه هاي تجاري و ركود شديد اقتصادي است. و روي ديگر، تمركز صوري، قدرت مركزي بر پايه والي گري منطقه اي ولي اسما و رسما وابسته به قدرت مركزي ، ‌رونق راه هاي تجاري، افزايش ثروت ملي، بالا رفتن عواید صنايع كارگاهي ، ثبات اما سركوب انديشه است.» به اين ترتيب اين عوامل سه گانه الگوي حاكميتي را شكل ميدهند كه در قالب سه مفهوم جذب، تفرقه ي آگاهانه و كاربرد زور به باز توليد نظام استبدادي در طول تاريخ مي انجامد. تفرقه ي آگاهانه جمعيتي در گستره ي جغرافيايي، جزب حاكم زورمدار و در نتيجه انتخاب آگاهانه ي زورمند مداري به جاي شهروند مداري و همه ي اينها براي تامين امنيت. به اين خاطر است كه ذهنيت تاريخي فرد ايراني مبتني بر انتخاب آگاهانه ي استبداد براي تامين امنيت در مقابل اقوام بيگانه ، به او هويتي دوگانه مي بخشد.« هستي ايراني شامل دو رويه يا هستي دوپاره و دو گانه ي ايراني است. يك روي آن عدم تمركز، پخشايش قدرت ،هرج و مرج، درگيري شديد، نابودي، تجاوز، قتل و غارت، پس رفت، انحطاط شهري، كاهش جمعيت و قطع شدن راه هاي تجاري و ركود شديد اقتصادي است. و روي ديگر، تمركز صوري، قدرت مركزي بر پايه والي گري منطقه اي ولي اسما و رسما وابسته به قدرت مركزي ، ‌رونق راه هاي تجاري، افزايش ثروت ملي، بالا رفتن عواید صنايع كارگاهي ، ثبات اما سركوب انديشه است.» را به اين موضوع ميكشانده است كه از تمايل منطقي افراد به گذر از قدرت اقتصادي به كسب قدرت سياسي ، چشم پوشي كنند. لذا در تحليل نهايي تجار شهري ترجيح ميدهند كه استبداد را بپذيرند به شرط آنكه امنيت راه ها برقرار شود و تجارت ادامه داشته باشد.... اين سه نيرو [ ايلات، روستا، تجارت] با يك توافق نانوشته ، نظام استبدادي را بازتوليد ميكنند.» به اين ترتيب اين عوامل سه گانه الگوي حاكميتي را شكل ميدهند كه در قالب سه مفهوم جذب، تفرقه ي آگاهانه و كاربرد زور به باز توليد نظام استبدادي در طول تاريخ مي انجامد. تفرقه ي آگاهانه جمعيتي در گستره ي جغرافيايي، جزب حاكم زورمدار و در نتيجه انتخاب آگاهانه ي زورمند مداري به جاي شهروند مداري و همه ي اينها براي تامين امنيت. به اين خاطر است كه ذهنيت تاريخي فرد ايراني مبتني بر انتخاب آگاهانه ي استبداد براي تامين امنيت در مقابل اقوام بيگانه ، به او هويتي دوگانه مي بخشد.« هستي ايراني شامل دو رويه يا هستي دوپاره و دو گانه ي ايراني است. يك روي آن عدم تمركز، پخشايش قدرت ،هرج و مرج، درگيري شديد، نابودي، تجاوز، قتل و غارت، پس رفت، انحطاط شهري، كاهش جمعيت و قطع شدن راه هاي تجاري و ركود شديد اقتصادي است. و روي ديگر، تمركز صوري، قدرت مركزي بر پايه والي گري منطقه اي ولي اسما و رسما وابسته به قدرت مركزي ، ‌رونق راه هاي تجاري، افزايش ثروت ملي، بالا رفتن عواید صنايع كارگاهي ، ثبات اما سركوب انديشه است.»

اين دوگانه ي متضاد زندگي ايراني در كنار فرهنگ هاي قومي و قبيله اي و آن سه عامل پايه اي در تحليل ساختار اجتماعي ايران، برآمد فرهنگ ايراني را شكل ميدهد. اين چنين فرهنگي مردم ايران را وا مي داشته تا در قالب شورش ها ، قيام ها ، انقلاب ها و جنبش هاي اجتماعي و در بزنگاه پيروزي ،‌براي امنيت خود و راه هاي حياتي سرزمين اش به باز توليد همان الگوهاي حكومتي پيشين - استبداد- دست بزند. اين باز توليد نظام حكومتي استبدادي ، علي رغم اين كه امنيت را براي آنان به ارمغان مي آورده ، اما خود نيز عاملي ميشد براي سركوب دائمي آزادي و قدرت خلاقانه ي انديشه ي مردم و معلق نگه داشتن آنها در ترس و اضطرابي - نه ويرانگر بلكه- دائمي. از اين رو هنگام مطالعه ي سه عرصه ي زير بنايي در مفهوم شهر، آشكارا ميبينيم كه عرصه ي حكومتي در تزايد دائم، عرصه ي عمومي را تحليل ميبرد و عرصه ي خصوصي را به حداقل خود فرو مي كاهد. از اين رو شاهد تبديل سه عرصه ي خصوصي ، عمومي و حكومتي به عرصه ي امن و عرصه ي خصم خواهيم بود. نيز ، آن دوگانگي الگوي فرهنگي در اين جا به صورت مشاركت جويي و نامشاركت جويي بروز مي يابد. «در عرصه ي خانوادگي ، عشيره اي ، قبيله اي و مذهبي بسيار مشاركت جو بوده اما در عرصه هاي نظامي ، مدني ، رسمي و عمومي، شديدا نامشاركت جو و خودخواه هستند.

در اين جامعه البته كسي صاحب حقوق به دنيا نمي آيد ، هويت از دريچه ي فرد تعريف نميشود. از دريچه ي روابط قومي-خوني تعريف ميشود. شهروند به وجود نميآيد.»[10] تحت چنين شرايطي انسان ايراني سر از تداوم آشوب و التهاب خصم و حكومت به اندرون و چهار ديواري امن خود فرو ميكند و اين ميشود كه فقدان احساس تعلق به عرصه ي عمومي در كنار هويتي كه در آن زندگي خارج از خانواده ، عشيره و ايل، معنايي ندارد؛ مشاركت و مشاركت آزادانه، آنچنان كه از ملزومات كاميونيتي ميباشد ،در زندگي او وجود پيدا نكند و فضاي زندگي او به شهر تبديل نشود. «هويت او در ماي خانوادگي ، کلان ، عشيره و قبيله مستحيل ميشود و جز به عنوان ايمان آورنده و عضوي از اعضاي امت، موجوديتي قائم به خود پيدا نميكند»[11]... تحت چنين شرايطي انسان ايراني سر از تداوم آشوب و التهاب خصم و حكومت به اندرون و چهار ديواري امن خود فرو ميكند و اين ميشود كه فقدان احساس تعلق به عرصه ي عمومي در كنار هويتي كه در آن زندگي خارج از خانواده ، عشيره و ايل، معنايي ندارد؛ مشاركت و مشاركت آزادانه، آنچنان كه از ملزومات كاميونيتي ميباشد ،در زندگي او وجود پيدا نكند و فضاي زندگي او به شهر تبديل نشود. «هويت او در ماي خانوادگي ، کلان ، عشيره و قبيله مستحيل ميشود و جز به عنوان ايمان آورنده و عضوي از اعضاي امت، موجوديتي قائم به خود پيدا نميكند».

دوگانگي شاه و رعيت، در كنار مشاركت درون گروهي( و نه بدون گروهي) اقوام، ايلات، و گروه هاي فرقه اي (كه البته فاقد تصور كيفيتي كالبدي، فضايي از مكان ميباشد) نيز مانع پيدايي مفهومي حتي نظير كاميونيتي در پيشينه ي مفهومي ذهن ايراني ميشود. شاهد مثال آنكه حتي « در تحليل نهايي [ اين] قدرت سياسي- نظامي متمركز، كه عمدتا ماهيتي ايلاتي دارد [است كه] پادزهر شرايطي بر مراتب استفبار تر محسوب ميشده و اين، رمز درك ديالكتيك تمركز و عدم تمركز و باز توليد زورمداري براي قرن ها در ايران است.»[12]

بدين گونه است كه مفهوم كاميونيتي به عنوان مبناي نظريه شهر در تاريخ جامعه ي ايران واقعيت عيني پيدا نميكند.« از طرف ديگر، مقياس شهري بنا بر متون و منابع طراحي و برنامه ريزي شده زماني حاكم ميشود كه كليت شهر به عنوان كلي وحدت يافته ، يكجا ديده ميشود و در اين ميان، از نظر كالبدي سه عرصه ي حكومتي، عرصه ي مشاع متعلق به ساكنان و عرصه ي خصوصي يا خانه ي مسكوني در اين كل وحدت يافته از قواعد خاص خود تبعيت ميكنند.»[13] البته بماند كه اين مقايسه اي نارواست ميان تجربه ي متفاوت شرق در فضاهاي زيستي- اجتماعي با ساختار فضايي شهر آنچنان كه در غرب تعريف شده است. اما نكته اينجاست ،عواملي كه وجود نظريه ي شهر، آنچنان كه شهر غربي وابسته به آن ميباشد، در فلات ايران موجوديت پيدا نكرد. عواملي كه در ذهنيت شهروند غربي ، دركي متفاوت از فضاي جغرافيايي مي آفريند و براي كاميونيتي هويتي مستقل و متفاوت از محدوده ي خصوصي و حكومتي مي آفريند و آن را بر پايه اي از احساس تعلق به آن بنا مينهد. البته بماند كه اين مقايسه اي نارواست ميان تجربه ي متفاوت شرق در فضاهاي زيستي- اجتماعي با ساختار فضايي شهر آنچنان كه در غرب تعريف شده است. اما نكته اينجاست ،عواملي كه وجود نظريه ي شهر، آنچنان كه شهر غربي وابسته به آن ميباشد، در فلات ايران موجوديت پيدا نكرد. عواملي كه در ذهنيت شهروند غربي ، دركي متفاوت از فضاي جغرافيايي مي آفريند و براي كاميونيتي هويتي مستقل و متفاوت از محدوده ي خصوصي و حكومتي مي آفريند و آن را بر پايه اي از احساس تعلق به آن بنا مينهد.

ديالكتيك دائمي بين آزادي و استبداد و به طبع آن بين تمركز و عدم تمركز ، فرايندي بود كه تجسم فضاي كاميونيتي در تاريخ ايران را غير ممكن ميساخته است و چنان هويتي را شكل و انساجم نمي بخشيد. چنان كه پژوهش ها نشان ميدهند، معياري نظامي- سياسي يعني همان عامل موجده شهر ، مبناي تقسيم بندي شهر از ناشهر ميباشد. عاملي كه همواره نقض كننده ي مشاركت آزاد و تحليل برنده ي فضاي عمومي جامعه است. « و بنابر اين مفهوم پوليس در تاريخ ما موضوعيت ندارد....از سوي ديگر هيچ مقوله ي جوهري ديگري ليكن متفاوت از مفهوم كاميونيتي نيز نمي يابيم كه جوهري شهر باشد و بنياد تدوين نظريه ي شهر به حساب آيد . بلكه ... آنچه جوهري است و پژوهش شهر شناسي نشان ميدهد، وجود طيفي است كه بدان طيف آبادي نام مينهيم ، تمام سكونتگاه ها به اين طريق در جايي آرميده اند و آباد را در مقابل ناآباد ، معطل و رها شده مطرح ميسازد.»

[14]

از اين رو آنچه اهميت جوهري مي يابد ، آباد در مقابل نا آباد است و اين عامل كه اساس زندگي در گستره ي جغرافيايي ايران مي شود، ديگر وجوه متمايز كننده ي شهر از نا شهر را كمرنگ و عرضي مي سازد. و تمامي امور را به حكومت وامي گذارد . و اينچنين تناقضي مشهود در درون كالبد شهر ايراني ، متاثر از و به سياق همان دوگانگي هستي ايراني ، هويدا مي شود.« ساختمان هاي حكومتي، ديني ، نظامي كه معمولا بر پايه ي معيار هاي زمان خود و در عالم مقايسه آراسته نگهداري شده و تا حدودي مستحكم اند. و ساير ساختمان ها كه بخش اعظم آنها مسكوني اند، نامستحكم، تنگ و باريك بنا شده از خشت و زمخت و نا زيبا و گاه بيغوله مانند اند. »[15] ساختمان ها و بنا هاي حكومتي منحصر به فرد نظامي يا ديني كه اگر از گستره ي فضايي شهر ها حذف شوند، آن شهر ها هيچ تفاوت اساسي از روستاها ي اطرافش نخواهد داشت. اين گونه است كه شاهد تك بناهايي از لحاظ استحكام و معماري عالي خواهيم بود كه بر پيكره ي روستايي بي غواره و نا موزون روييده اند و حذف آنها از بافت شهري تشخيص تمايز شهر از روستا را مشكل مي سازد. اينجاست كه « مي توان از دو مقياس در كنار هم ياد كرد. مقياس شهري و مقياس تك بنا يا ابنيه ي منفرد. مقياس دوم ، مقياس حاكم بر سكونتگاه هاي سرزمين ما بوده است. مقياسي كه وجه تمايز ريخت شناسانه ي شهر در جهان اسلام از يك سو و غرب از سويي ديگر است... چنين مقياسي محصول شرايط جامعه اي است كه بر ناامني نهادي شده روييده است و در مقاطعي با قدرتي استبدادي به امنيت- در مقابل نيروهاي بيگانه- رسيده ليكن به دليل استبداد ، با اضطرابي دائمي روزگار مي گذراند. ... از اين رو در مقياس تك بنا بر خلاف نظريه ي شهر شاهد مجموعه اي از حصار هاي پيراموني شهر و پيچ در پيچي بافت شهر هستيم كه سر به درون دارند و الگويي درون گرا كه محصول فشار رو به تزايد عرصه ي عمومي و تقليل عرصه ي خصوصي مي باشد را به تدريج شكل مي دهد.»

[16] ساختمان ها و بنا هاي حكومتي منحصر به فرد نظامي يا ديني كه اگر از گستره ي فضايي شهر ها حذف شوند، آن شهر ها هيچ تفاوت اساسي از روستاها ي اطرافش نخواهد داشت. اين گونه است كه شاهد تك بناهايي از لحاظ استحكام و معماري عالي خواهيم بود كه بر پيكره ي روستايي بي غواره و نا موزون روييده اند و حذف آنها از بافت شهري تشخيص تمايز شهر از روستا را مشكل مي سازد. اينجاست كه « مي توان از دو مقياس در كنار هم ياد كرد. مقياس شهري و مقياس تك بنا يا ابنيه ي منفرد. مقياس دوم ، مقياس حاكم بر سكونتگاه هاي سرزمين ما بوده است. مقياسي كه وجه تمايز ريخت شناسانه ي شهر در جهان اسلام از يك سو و غرب از سويي ديگر است... چنين مقياسي محصول شرايط جامعه اي است كه بر ناامني نهادي شده روييده است و در مقاطعي با قدرتي استبدادي به امنيت- در مقابل نيروهاي بيگانه- رسيده ليكن به دليل استبداد ، با اضطرابي دائمي روزگار مي گذراند. ... از اين رو در مقياس تك بنا بر خلاف نظريه ي شهر شاهد مجموعه اي از حصار هاي پيراموني شهر و پيچ در پيچي بافت شهر هستيم كه سر به درون دارند و الگويي درون گرا كه محصول فشار رو به تزايد عرصه ي عمومي و تقليل عرصه ي خصوصي مي باشد را به تدريج شكل مي دهد.»

مقدمات و مواد تاريخي كه تا به حال ذكر آنها رفت، نتيجه ي بيست سال تحقيق و پژوهش و تحليل محتواي بيش از سيصد متن تاريخي است.(حال اينكه نگارنده ي اين نوشتار، در توصيف و بيان جنبه اي از چنان پژوهشي چقدر موفق بوده و آيا توانسته حق مطلب را ادا كند، حرف و سخني ديگر است... .) نظريه ي راهبرد و سياست سرزميني ايران ، نظريه ي آبادي جانشين شهر و نظريه ي مقياس تك بنا يا ابنيه ي منفرد به عنوان وجه تمايز ريخت شناسانه ي شهر در جهان اسلام به ويژه در ايران برآمد مطالعه ي تطبيقي- تاريخي در بستر جغرافيايي انساني است . پژوهشي كه بر اساس سه سطح تحليل كلان ، ميانه و خرد، به مطالعه ي كليت ساختار اجتماعي ، نهادها و ساختارهاي مياني و روانشناسي مردم ايران در طول تاريخ مي پردازد. نظريه ي راهبرد و سياست سرزميني ايران علاوه بر همپوشاني با ديگر نظريات در زمينه ي تاريخ ايران و بر جسته ساختن نقاط قوت آنها به طرح مسائلي مي پردازد كه در سايه ي غفلت ديگر نظريات، مانده يا در مواجه با آنها توانايي پاسخ گويي نداشتند و در تحليل خود به خطا رفته اند. نظريه ي راهبرد و سياست سرزميني ايران كه به عنوان برآمدي از ديگر نظريات تاريخ ايران محسوب مي شود، در سه سطح تحليل به واكاوي جنبه ها ي متفاوتي از زندگي فرد ايراني مي پردازد.( در اين نوشتار البته مهلت اشاره اي هرچند گذرا به سطح تحليلي خرد و روانشناسي جمعي ذهن ايراني نشد. براي مطالعه ي بيشتر در اين زمينه مراجعه كنيد به فصلنامه ي انديشه ي ايرانشهر سال دوم شماره ي ششم. زمستان 1384 .) شايان ذكر است اگرچه در چهارچوب مفهومي نظريه ، تحليل نهادهايي چون آموزش ، هنر و مذهب امكان پذير مي شود، اما جاي هنوز خالي مانده ي آنها مشهود است. لكن بايد پذيرفت اين كه اين پژوهش هنوز به پايان خود نزديك نشده است و اگر زمان و مكان و عاجل ِ حاضر، اجازت دهد، دكتر پرويز پيران و شاگردانش به تفضيل بدانها خواهند رسيد.

---------------------------------------------

[1].(Annual)آنال نام مجله اي بود كه در سال 1929 در فرانسه آغاز به كار كرد . ديدگاه اين مجله كه بعد ها به نام مكتب آنال معروف شود ، تلاش براي دست يابي به مرحله اي پيشرو يعني مرحله ي تركيبي يا سنتز ِ وحدت نظريه و روش در كارعلمي بود. نگاه آنها متوجه نارسايي هاي مخربي بود كه حاصل از جدايي بين تاريخ نگاري و علوم اجتماعي و تفرقه بين مورخين با تخصص هاي گوناگون ايجاد شده بود. هانري بر ، مارك بلاك(بلاخ) ، فرنان برودل از سردمداران اين مكتب محسوب مي شوند. براي مطالعه ي بيشتر رجوع كنيد به كتاب سرمايه داري و حيات مادي اثر فرنان برودل و مقدمه ي پرويز پيران بر آن كتاب. (اين كتاب توسط آقاي بهزاد دهباشي ترجمه شده و نشر ني آن را در سال 1372 به چاپ رسانده است.)

[2] parviz

[3]. پرويز پيران- انديشه ي ايرانشهر شماره ي 6 - "حرف و حديث شكل گيري پژوهش شهر شناسي ايران " – ص 15

[4]. مريم ياسري- جستارهاي شهر سازي ، شماره ي دوازده " نظريه شهر در ايران، سخنراني دكتر پرويز پيران در خانه ي هنرمندان " - ص 118

[5]. همان. ص 119

[6]. نشريه ي جامعه ي نو، شماره ي 19 " به كجا ميرويم؟ گفت و گو با پرويز پيران "

[7] پيران از عبارت نيروهاي تغيير آفرين اجتماعي به جاي مفهوم طبقه در تاريخ ايران صحبت مي كند . و استدلال ميكند كه به دليل باز توليد نظام استبدادي ، انكشاف طبقاتي در تاريخ ايران اتفاق نيافتادست.

[8]. همان

[9]. چشم انداز ايران ،آبان و آذر85 - "هويت ملي جامعه ي ايران گفت و گو با پرويز پيران" ص 15

[10].نشريه ي جامعه ي نو، شماره ي 19 " به كجا ميرويم؟ گفت و گو با پرويز پيران "

[11].پرويز پيران- انديشه ي ايرانشهر شماره ي 6 - " نظريه آبادي جانشين نظريه شهر" ص 85

[12].همان ،ص 83

[13]. پرويز پيران- انديشه ي ايرانشهر شماره ي 6 –" نظريه راهبرد و سياست سرزميني جامعه ي ايران

[14]. پرويز پيران- انديشه ي ايرانشهر شماره ي 6 - " نظريه آبادي جانشين نظريه شهر" ص 78

[15]. همان ص 86

[16]. همان ص 90

مفاهيم به كار رفته در اين نوشتار:

شهر،آبادي ،هويت دوگانه ،ايلات ،قوم مداري ،زورمندمداري ،شهروند مداري ،امنيت ،استبداد ،كاميونيتي

(Community)،ابنيه منفرد،ژئوپولتيك (Geopolitics) ، ژئواستراتژيك (Geostrategic )

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعيتهاي يك شهر به نام تهران

توی ترافیک سردر گم خیابونهای تهران برای کار روزانه حرکت می کردم که یکدفعه چندتا بچه آمدند جلو یکی گفت: خانم از من یک فال بخرید ، ترا خدا بخرید . یکی دیگه اون زد کنار و گفت نه از من گل بخرید بدید به دوستون که خوشحال بشه یکی دیگه اومد و اون زد کنار و گفت آدامس می خری فال هم دارم دیگه چی می خوای ؟ بگو ! من نگاهی به دور و برم انداختم و دیدم فقط جندتا بچه هستند ولی انگار چند تا آدم بزرگ برای فروش کالاهای خودشون دارند به هم می پرند تا بتونند چیزی بفروشند. از هیچکدوم چیزی نخریدم فقط نگاه کردم . کمی جلوتر که رفتم به یک پارک رسیدم . توی پارک چند تا دختر را دیدم که کاملا" چهره غمگین به ظاهر شاد و خیابونی که معلوم بود از خونه و خودشو زندگی فرار کرده بودند ، حالا چرایی فرار بماند ولی پناه اون شده بود یک گوشه صندلی توی پارک . یکی شون آنقدر خسته بود و درمانده که فقط اشک می ریخت نمی دونم برای خودش یا برای زندگی یا برای آیندگان اشک می ریخت . غم تمام وجودم را گرفت . به راهم ادامه دادم نزدیکی محل کارم که رسیدم کنار جوی آب یک جوان که شاید اگر در دام اعتیاد نیفتاده بود الان او هم باید از حق زندگی راحت خودش استفاده می کرد و ادامه زندگی می داد نه اینکه از بس که مواد مخدر کشیده بود، توی جوی آب خیابون می افتاد و نمی توانست خودش رو بالا بکشد . دیگه نمی تونستم چیکار کنم . از طرفی بخاطر باران شب گذشته جوی آب خیابون لبریز از آب شده بود و بخشی از خیابون را آب فرا گرفته بود . دلم به درد اومده بود توی این شهر قشنگ توی این شهر هزار رنگ معضلات بیداد می کند . سبزی رنگ زندگی شهری داره تبدیل به یک رنگ خاکستری تیره می شود . شهر تهران دیگه آن شادابی را ندارد.وراد محل کارم شدم رادیو روشن بود و مطالب گوناگون از وضعیت شهر را اعلام می کرد مثلا" در مورد وضعیت ترافیک در سطح شهر ، جیره بندی بنزین ، افزایش قیمت تاکسی ها و مواد غذایی و هزاران موضوع دیگه که جایی برای گفتن نیست و همه به خوبی از آن مطلع هستیم . نشستم پشت میز کارم و کار رو شروع کردم چند ساعتی گذشت که صدای هیاهوی بچه های مدرسه و بوق ماشین های توی خیابون و خانواده هایی که برای بردن بچه ها آمده بودن فضا را پر کرد . جلوی پنجره رفتم و نگاهی به بیرون انداختم واهی خدای من عجب ترافیک عجیبی شده بود انگار یک کلاف سردرگم توی خیابون رها شده بود و هیچکس نمی تونست آن را باز کند حتی پلیس راهنمایی و رانندگی هر چه سعی کرد نتونست خیلی سریع مشکل ترافیک آن لحظه را برطرف کند . از طرفی هم مردم ما فکر می کنند که با بوق ممتد زدن راه های تردد باز می شود دستاشون رو گذاشته بودن روی بوق و برنمی داشتند. اعصاب همه بهم ریخته بود . رشته نوشتاری من از ذهنم خارج شده بود باید دوباره افکارم رو جمع و جور می کردم تا بتونم مطلب مورد نظرم را بنویسم . پیش خودم گفتم تا کی باید همه چیز را به مردم یاد داد .هر چند که سازمان راهنمایی و رانندگی با تهیه انیمیشن های تبلیغاتی سعی در فرهنگ سازی برای مردم دارد ولی باز مشکل پشت مشکل پیش می آید. بالاخره با گذشت ساعت ها پشت سر هم و صداهای ناهنجار از گوشه و خیابون و دست فروشان وماشین هایی که اجناس دست دوم می خرند وغیره تونستم مطلب خود را بنویسم و کار روزانه را انجام بدم . ساعت تقریبا" به پنج بعد از ظهر نزدیک شده بود و طبق معمول هر روز محل کارم را ترک کردم و روانه خیابون شلوغ پر از هیاهو شدم . ترافیک بیداد می کرد . ادارات تعطیل شده بود و همه می خواستند از یک روز کاری خسته کننده به طرف خانه هایشان بروند اما ترافیک شلوغ خیابون ها باعث می شود تا مردم حداقل دو تا سه ساعت توی ترافیک قفل شده بمانند و خسته تر از کار روزانه به خانه برسند که اون هم مشکلات خواست خودش را دارد . حالا اگر بخواهی که خرید خانه هم انجام بدهید .

borj_azadi.jpg

دیگه بدتر مسیر هر روز را کمی تغییر و خرید اجناس روزمره خونه که در حال حاضر قیمتش از خون توی بدن آدمها بیشتر است باید خریداری کند تا بتونه غذای خودشو بچه هارو آماده کند. حالا فکر کنید که شخص هم ماشین شخصی داشته باشد و نخواهد از وسائل عمومی استفاده کند. از یک مسیری که همیشه تردد می کرده وارد آن مسیر می شه و می بیند که ای داد بیداد راهنمایی و رانندگی برای حل معضل ترافیک خیابون دو طرفه را یک طرفه کرد ه و تابلو ها را هم عوض کرده حالا تازه جریمه هم می شود و باید این جریمه گران را هم بر روی بقیه هزینه های سرسام آور زندگی پرداخت کند. شهر های بزرگ مشکلات بزرگی را هم با خود بهمراه دارند و تا کی این شهر روز به روز بزرگتر شده و حاشیه هایش محل سکونت خواهد بود . تهران پایتخت ایران سرسبز که گاهی آدم وقتی توی بعضی از خیابونهایش توی بهار قدم می زنه بوی قدیم و گذشته را احساس می کنه اما یکسری از آدم ها اومدن و برای ساختمان های آسمان خراش خودشون و بردن سود زیاد درختان را قطع و خشک می کنند حتی یادم می آید که در یکی از محله های قلهک چند سال پیش برای ساختن یک برج می خواستند محل یک باغ قدیمی را استفاده کنند و اومدن با اجازه شهرداری درختان آن را خشک کردن و برج را ساختن هرچند که مردم شکایت کردند ولی پو حلال مشکلات است . پول دادند و مجوز گرفتند. واقعا" برای ساختن شهری زیبا و عالی و توسعه یافته چه باید کرد. با تمام این تفاسیر ریز و درشتی که گفته شد ، اما مسئولین همه در صدد رفع اینگونه معضلات هستند. اما جرا اینقدر آرام آرام پیش می روند باید پرسید. واقعا" برای توسعه اجتماعی و مهندسی اجتماعی چه کار کرده اند؟ این نمونه ای از معضلاتی است که روزانه با آن همه به نوعی مواجه هستند.

همانطور که می دانید شهر از بهم پیوستن چندین واحد مسکونی تک واحدی و پیوست واحد های دیگر به آنها هسته اولیه بوجود می آید . در دنیای امروز در اکثر شهرها می توان رد پایی از وقایع و رویدادهای تاریخی که در آن شهر سپری شده مشاهده کرد. محله ها ، بافت های یک شهر از امکانات و عوامل رشد مساوی در طول زمان برخوردار نبوده و نیستند و همین مسئله موجب پدید آمدن تفاوت های آشکار در سیمای شهرها شده است .این تفاوت ها باعث بروز انگیزه توسعه و تجددگرایی در بین اقشار مختلف ایجاد شده است ..امروزه در جهان توسعه خواهی تبدیل به یک جنبش فراگیر و جهانی شده است . اکثر قریب به اتفاق دولتها و ملت ها و شهروندان خواهان توسعه و پیشرفت هستند. دولت ها براساس اهداف و برنامه های آنان تعاریف گوناگونی از توسعه ارائه می دهند . در یک تعریف کلی و ناظر بر توسعه برنامه ریزی شده از سوی آنها با تلاش های انجام شده می توان چنین مصداقی ارائه کرد: " حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب " . شهرها محیطی اجتماعی هستند که از فضاها ی شهری مختلفی تشکیل شده اند . درون این شهرها تمامی فعالیت های تجاری ، فرهنگی ، ارتباطی، و هزاران هزار نوع دیگر در این فضاها صورت می گیرد. افزایش جمعیت ، توسعه شتابان شهرنشینی ، تغییرات ، امکانات و کیفیت توسعه جدید ، از جمله عوامل عمده ای هستند که شرایط متفاوت بین بافت های موجود و بافت های توسعه جدید دوران متاخر را بوجود آوردند.

تهران به عنوان پایتخت ایران و یکی از شهرهای بزرگ جهان دارای امکانات و مشکلات مختلفی است که اکثر شهرهای بزرگ دچار این معضلات است . همچنین همانند سایر کشورها نیز دولت و مردم خواهان توسعه و رسیدن به وضع مطلوب زندگی شهری هستند. شهرداری تهران و شورای شهر که افراد آن به عوان نمایندگان منتخب مردم برای سامان دهی شهر انتخاب شده اند توانسته اند تا حدودی نسبت به تغییرات ظاهری در شهر و موضوعات فرهنگی و اجتماعی حرکت هایی را انجام دهند . اما با تمام این تفاسیر برای رسیدن به یک شهر مطلوب با امکانات شهری استاندارد در جهان فاصله زیادی است . یکی از مسائلی که می توان به آن اشاره داشت مسئله عدم هماهنگی شهرداری با سازمانها و نهادهای دولتی همانند سازمان بهزیستی ، راهنمایی و رانندگی ، آموزش و پرورش ، وزارت کشور ودیگر سازمانها که در موضوعات شهری مخصوصا" مشکلات و معضلات اجتماعی شهر بزرگ تهران است فعالیت می کنند . به عنوان مثال جمع آوری و اسکان کودکان و افراد بی خانمان است که در سطح شهر بصورت پراکنده دیده می شوند. این مسئله از طرفی موجب بروز مشکلات شهری عدیده ای شده است. شهرداری و سازمان بهزیستی کل کشورو کمیته امداد امام خمینی در بعضی از موارد در ایجاد مراکز نگهداری این افراد در یک راستا اقدام می کنند و در بعضی مواقع بر علیه یکدیگر اقداماتی از قبیل تعطیلی آن مرکز انجام می دهند. هر زمان برای اینکه اطلاع پیدا کنیم که مسئولیت جمع آوری این افراد در سطح شهر به عهده چه سازمانی است ، شهرداری و سازمان بهزیستی هرکدام عنوان می کنند که به عهده طرف مقابل است . اینگونه عدم هماهنگی ها در اداره شهرها موجب ایجاد سدی بزرگ برای توسعه شهری می شود . هر چند که شهردار و اداره تحت نظارت وی در ارائه خدمات شهری تلاش بسیاردارند ولی هنوز شرایط به مطلوبیت مورد نظر نرسیده است . شورای شهر و شهرداری باید در اقدامی مسئولانه نسبت به هماهنگی با سایر سازمانها اقدام کنند تا مشکلات اجتماعی و شهری به نحو احسن برطرف شود . وجود برخی از آسیبها و مشکلات اجتماعی – فرهنگی در شهرهای ما در حدی بالاتر ازاستاندادهای جهانی ( مشکلات ترافیکی، برخی از انحرافات اجتماعی ، بیکاری ، فقر،.مسکن .........) است . شهردار تهران بزرگ دکتر قالیباف در یکی از مصاحبه های خود اظهار داشت : سخت بودن زندگي در تهران و مشكلات را ناشي از انباشتگي آنها در زمانهاي گذشته بوده است . وي گفت: عقب ماندگي زياد است و مردم در تهران زندگي را تحمل مي كنند و اين عقب ماندگي در ايام طولاني كه بر اين شهر گذشته باعث شده معضلات ريشه اي و جدي شود. وي چهار معضل اساسي تهران را زيست محيطي، حمل ونقل، آسيب هاي اجتماعي و شكاف بين فقير و غني برشمرد. وي افزود: بايد بدانيم شهر موجود زنده است و بايد روابط ارگانيك واجتماعي آن را شناخت.

وي نگاه راهبردي و استراتژيك خود را نهادينه كردن شهروند مداري در ابعاد مختلف به جاي شهرداري براي بهبود زندگي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي شهروندان تهراني عنوان كرد.

وي گفت: اساس كار من اين است كه در هر تصميم دقت شود كه چه اثري براي مردم دارد با توجه كه شوراي شهر نهاد مدني است اولين وظيفه شورا و شهردار كه منتخب مردم هستند اين است كه مشاركت مردم را معني دار كند.

بنابراین با توجه به نقطه نظر دکتر قالیباف نسبت به اهمیت در حل مشکلات و معضلات اجتماعی و اقدامات فرهنگی هنوز جامعه دچار مشکلات عدیده اجتماعی است . یکی دیگر از نقطه نظرات ایشان در خصوص شهروند مداری است که می تواند با کمک NGO ها و مردم در مراکز مردمی نسبت به حل مشکلات اقدام نمایند . اما گاهی اوقات قوانین و مصوباتی که از سوی سازمانها و نهادها ارائه می شود به جای اینکه معضلی را حل کند آن را تشدید می کند. به عنوان مثال چندی پیش مرکز نگهداری زنان خیابانی یا مرکز نگهداری دختران فراری در جنوب شهر تهران را به دلیل هایی که امکان حل آن به راحتی امکان پذیر بود تعطیل و همه افرادی که در آن مرکز اسکان داشتند در خیابان رها کردند. حال آیا چنین عملی صحیح و منطقی است ؟ آیا هنگامی که شهردار تهران خواهان رفع معضلات اجتماعی است بروز چنین مسائلی خود موجب رشد و افزایش آن در جامعه نمی شود؟ واقعا" این معضلات تا چه زمان و توسط چه گروههایی باید برطرف شود؟ به نظر باید ---------- گذاری کلانی برای شهرهای یزرگ در نظر گرفته شود و از نیروها و سازمانهای دولتی ، خصوصی و NGO ها با تمام قوا برای رفع معضلات استفاده شود و به جای اینکه به معضلات و افراد مبتلا به آن همانند گوی پرتاپ شوند و نداند که مسئول واقعی رفع آن چه سازمانی است همت کنید و با همفکری و جذب نظرات کارشناسان اجتماعی ، طراحی مهندسی اجتماعی صحیح و منطقی نسبت به رفع معضلات انجام دهید. زیرا آیندگان نیاز به برنامه های حاضر ما دارند تا بتوانند در جامعه ای با ثبات و بدور از معضل یا حتی الامکان کمترین معضلات به زندگی شهری بپردازند و شاهد توسعه اجتماعی و فرهنگی در سطح زندگی شهری و کشورمان باشند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تکليف مونوريل سال 83 روشن شد

چمران در جمع خبرنگاران:

تکليف مونوريل سال 83 روشن شد

رئيس شوراي اسلامي شهر تهران گفت: پروژه مونوريل صادقيه که توسط شوراي شهر در سال 83 به تصويب رسيده بود ، توسط وزارت کشور وقت لغو و پذيرفته نشد به همين دليل شوراي شهر در همان زمان لغو مصوبه و توقف کار را ابلاغ کرد و تکليف اين پروژه از همان موقع روشن بود.

100896356074.jpg

به گزارش مهر ، مهدي چمران در حاشيه جلسه غير علني شوراي شهر که صبح امروز برگزار شد در جمع خبرنگاران با بيان اين مطلب اظهار داشت: با لغو مصوبه پروژه مونوريل صادقيه و توقف کار، شهرداري از مدت ها پيش مي توانست نسبت به جمع آوري پايه هاي اين پروژه اقدام کند و تکليف اين پروژه که نيمه کاره مانده کاملا روشن بوده است.

وي در پاسخ به اين سوال که تکليف هزينه هايي که صرف احداث اين پروژه شده چه مي شود، گفت: مطالعاتي که براي اين پروژه صورت گرفته مي تواند در موارد بعدي مورد بهره برداري قرار گيرد.

رئيس شوراي شهر تهران در مورد نرخ بليت اتوبوس و مترو که مورد اعتراض از سوي فرمانداري قرار گرفته است، خاطر نشان کرد: سال گذشته به صورت مفصل و منطقي براي تعيين نرخ بليت و کرايه ها بحث و بررسي شده است و نتايج آن را هم اعلام کرديم و اکنون موضوع را دنبال مي کنيم تا به اميد خدا بتوانيم مصوبه را به همان صورت اجرايي کنيم.

وي افزود: فرمانداري مسائل و مشکلاتي را در اين زمينه طرح کرده است که امروز هم در اين مورد جلسه اي داشته ايم و با فرماندار موضوعات را مطرح کرديم و در مسير حل مشکلات قرار داريم و اميدواريم به نتايج مثبتي برسيم.

چمران در پاسخ به اين سوال که با توجه به وضعيت کنوني آيا نرخ هاي جديد براساس مصوبه شوراي شهر از امروز 15 فروردين ماه قابل اجرا خواهد بود يا نه ، گفت: براي اجراي مصوبه ها بايد تا زمان رفع اعتراض فرمانداري صبر کرد ولي چون تدارک هاي لازم ديده شده احتمالا شهرداري نرخ هاي جديد را به اجرا مي گذارد و اگر مشکلي بود مي توانيم مشکلات را اصلاح کنيم.

وي در مورد ساير مصوبه هاي امروز جلسه شوراي شهر گفت: يکي از مصوبات امروز شورا بحث تابلوهاي تبليغاتي بر روي عرشه هاي پل ها بود که گاه به صورت نامناسب و ناهنجار هستند به همين دليل با هماهنگي سازمان زيبا سازي آيين نامه اي براي نحوه و شرايط نصب اين تابلوها تصويب شد که بر اساس آن همه مشخصات اين تابلوها از اندازه، نور، تميزي و نحوه نصب مشخص خواهد بود.

رئيس شوراي اسلامي شهر تهران حسابرسي بودجه سال 86 شوراي شهر، احداث يک جايگاه سوخت چند منظوره در حريم شهر و زمينه سازي براي ايجاد مسيرهاي دوچرخه سواري را از ديگر موضوعات مطرح شده در جلسه امروز شورا عنوان کرد و گفت: مقرر شد تا منطقه 8 که مسيرهاي ويژه دوچرخه سواري را راه اندازي کرده و نتايج اجراي اين پروژه را اعلام کند تا براساس نتايج به دست آمده بتوانيم براي توسعه مسيرهاي دوچرخه سواري در ساير نقاط شهر برنامه ريزي کنيم.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شهرنشيني و سلامت

در سال 2007 جمعيت شهرنشين در جهان براي نخستين بار از مرز 50 درصد فراتر رفته است؛ يعني از هر دو نفر يكي در شهرها ساكن است و نسبت شهرنشيني همچنان روند فزاينده‌اي را طي مي‌كند.

شايد شهرنشيني در تئوري بتواند با فراهم آوردن امكانات اقتصادي، اجتماعي و سياسي، شرايط بهتر سلامت را براي شهرنشينان همراه داشته باشد، اما در عمل شهرنشيني برنامه‌ريزي نشده، اثراتي منفي براي سلامت افراد و جامعه پديد آورده است.

توجه به سلامت در سطح شهرها و پرداختن به عوامل موثر بر آن بويژه با مدنظر قرار دادن اين واقعيت اهميت مي‌يابد كه سلامت انسان‌ها تا حد زيادي تحت تاثير وضعيت اجتماعي و اقتصادي آنهاست و با صرف پيشگيري و درمان بيماري‌ها سلامت جامعه بهبود نمي‌يابد. شهرنشيني به عنوان يكي از عوامل مهم تاثيرگذار بر سلامت، امسال در كانون توجه جهاني قرار گرفته است.

براساس نتايج آخرين سرشماري ملي در سال 1385 طي نيم قرن گذشته، نسبت شهرنشيني در ايران از 31 درصد در سال 1335 به 61 درصد يعني 2 برابر در سال 1375 افزايش يافته و اين رقم به حدود 70 درصد در سال 85 رسيده است كه اين روند همچنان ادامه دارد. هم‌اكنون نزديك به 50 ميليون نفر از جمعيت ايران در شهرها زندگي مي‌كنند كه پيش‌بيني مي‌شود اين تعداد در سال 1404 به حدود 90 ميليون نفر افزايش يابد. تعداد شهرهاي ايران از 160 شهر (با جمعيت بيش از 5000 نفر) در سال 35 به 1050 شهر در سال 85 افزايش يافته است و مهم‌تر آن كه حدود 50 درصد از كل جمعيت شهري ايران در 7 كلانشهر تهران، مشهد، اصفهان، تبريز، شيراز، كرج و اهواز استقرار دارند.

شهر تهران با جمعيتي بيش از 8 ميليون نفر به تنهايي 20 درصد جمعيت كل و حدود 30 درصد جمعيت شهرهاي كشور را در خود جاي داده است.

اين شهر بزرگ كه يك‌چهارم توليد ناخالص داخلي ايران را در بردارد، امروز به نمادي از مسائل پيچيده اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي شهرهاي بزرگ تبديل شده است. افزايش نسبت شهرنشيني ناشي از 2 عامل تبديل سكونتگاه‌هاي روستايي به شهر از يك‌سو و مهاجرت روستاييان به شهرها از سوي ديگر است. اقتصاد تك‌محصولي متكي به نفت و اختلاط اقتصاد ايران با اقتصاد سرمايه‌داري جهاني بويژه از زمان سلطنت پهلوي دوم و به تبع آن پيشرفت فنون، موجب آزاد شدن بخش قابل توجهي از نيروي كار در روستاها شد و روستاييان براي كسب معاش روانه شهرها شدند كه پيامد آن شهرنشيني شتابان و مواجه شدن شهرهاي بزرگ با مشكلات عديده بوده است. شهرنشيني شتابان در دهه‌هاي اخير، خاص كشور ايران نيست و در كشورهاي همجوار نيز ـ كه عمدتا كشورهايي با اقتصاد تك محصولي هستند ـ همين اتفاق افتاده است.

هواي آلوده

يكي از مهم‌ترين دلايل آن كه براي ما بسيار ملموس است، آلودگي هواست. در حال حاضر بيش از يك ميليارد نفر از جمعيت جهان در هواي آلوده و ناسالم تنفس مي‌كنند كه شهروندان تهراني نيز جزو آنان هستند. براساس شاخص‌هاي جهاني، آلودگي هوا موجب مرگ بيش از 800 هزار نفر در دنيا شده و اين مقدار حدود 7 ميليون و 900 هزار سال عمر از دست رفته است. آلودگي هوا امروز يك مساله جهاني است و بيش از 130 كشور جهان كه عمدتا از كشورهاي در حال توسعه هستند، با آن و پيامدهايش به صورت جدي دست به گريبان هستند. براساس اعلام شركت كنترل كيفيت هوا، سالانه حدود يك ميليون و 645 هزار تن انواع آلاينده‌ها تنها از منابع متحرك به هواي تهران وارد مي‌شود كه از اين رقم حدود يك ميليون و 354 هزار تن آلاينده منواكسيدكربن، حدود 19هزار تن آلاينده ذرات معلق، بيش از 109هزار تن اكسيدهاي ازت و 156هزار تن هيدروكربن است. از تهران كه بگذريم اصفهان، تبريز، شيراز، مشهد، اهواز، اراك و كرج از ديگر شهرهاي آلوده ايران هستند. براساس گزارش بانك جهاني، خسارت سالانه آلودگي هوا در ايران تا 10 سال آينده از رقم 8 ميليارد دلار كنوني به حدود 16 ميليارد دلار در سال2016ميلادي مي‌رسد.

روان‌هاي آزرده

ساعت‌ها در ترافيك ماندن، تحمل بوق گوشخراش خودرو و صداي اگزوز موتور و سرانجام شب را با صداي گوشخراش خالي شدن كاميون تيرآهن يا گودبرداري منزل مجاور گذراندن براي كسي اعصاب نمي‌گذارد، اما اين تمام استرس شهرنشينان نيست با توجه به منابع محدود و فضاي اندكي كه در شهرهاي بزرگ وجود دارد، رقابت براي به دست آوردن فرصت‌هاي شغلي مناسب، شديد و دشوار است و اين موضوع فشار بزرگي بر اعصاب شهرنشينان مي‌آورد. اين موضوع را حتي در به دست آوردن محلي براي پارك خودرو نيز مي‌توان مشاهده كرد.

شهر تهران با جمعيتي بيش از 8 ميليون نفر به تنهايي 20 درصد جمعيت كل و حدود 30 درصد جمعيت شهرهاي كشور را در خود جاي داده است افزايش تراكم جمعيت ساكن در شهرهاي بزرگ نيز خود موجبي براي افزايش اين فشار است. حاصل تمامي اين فشارها بروز اختلالات رواني چون اضطراب و افسردگي است مشكلاتي كه در جوامع روستايي كمتر از شهري مشاهده مي‌شود.

سرعت و غذاي آماده

در شهرهاي بزرگ همه چيز سريع اتفاق مي‌افتد و در اين سرعت ديگر كسي وقت و حوصله غذا درست كردن ندارد. اينجاست كه پاي غذاهاي آماده به ميان مي‌آيد. هجوم مردم به سمت غذاهاي آماده مانند ساندويچ، پيتزا و كنسرو يكي از مشكلات اصلي در سلامت شهرنشينان است. اين غذاها كه اغلب با نمك و روغن فراوان درست مي‌شوند و نوشابه كه معمولا به همراه اين غذاها نوشيده مي‌شود، باعث مي‌گردد شهرنشينان بيشتر به بيماري‌هاي گوارشي، ديابت و چاقي مبتلا شوند.

شهر و آسيب‌هاي اجتماعي

فقر، حاشيه‌نشيني، نابرابري‌هاي اجتماعي، اعتياد و... ازجمله مسائل اجتماعي در حوزه سلامت شهري هستند كه جامعه ما همچون بسياري از جوامع دنيا با آن روبه‌روست و بر سلامت افراد تاثير مي‌گذارد. آسيب‌هاي اجتماعي در دنياي امروز با پيچيده شدن نياز به راهكارهاي تازه‌اي نيز دارند يكي از اين راه‌حل‌ها كارهاي داوطلبانه و سازماندهي آنها در قالب سازمان‌هاي غيردولتي است. افراد در قالب اين گروه‌ها علاوه بر ياري رساندن به نيازمندان (معتادان، بزهكاران، سالخوردگان، بازنشستگان و...)، خود ياد مي‌گيرند بكوشند تا به ديگران كمك كنند. اين كنش علاوه‌بر اين كه مي‌تواند براي جامعه سودآور باشد، به آنها هويتي جديد نيز مي‌بخشد.

شهرسازي و سلامت

از مساله آلودگي هوا كه بگذريم، بسياري از خصوصيات محله و شهر مي‌تواند در ارتقاي سلامت و حتي پيشگيري از بيماري‌ها موثر باشد. به بيان ديگر نحوه شهرسازي نيز روي سطح سلامت افراد موثر است.

مطالعه محققان نشان داده كه برخي عوامل شهري مانند دسترسي به پارك‌ها و سالن‌هاي ورزشي، همچنين وجود فروشگاه‌هايي كه بتوان براحتي از آنها ميوه و سبزيجات تازه و مناسب خريداري كرد، باعث مي‌شود كه شهروندان ساكن آن محله، كمتر از سايران به ديابت نوع مبتلا شوند.

همچنين ميزان دسترسي به حمل و نقل عمومي نيز بر سلامت موثر است و مشخص شده اين عامل نيز مي‌تواند افراد را از وضعيت پيش ديابتي، دور نگه دارد؛ چرا كه باعث مي‌شود مردم كمتر از وسيله نقليه شخصي استفاده كنند و همين احتمالا موجب مي‌گردد مقداري پياده‌روي كنند.

فضاهاي سبز بيشتر در محله‌ها نيز علاوه بر نقشي كه در تلطيف و پاكيزه كردن هوا دارند، در ميزان فعاليت، پياده‌روي و ورزش‌هاي گروهي مردم موثر هستند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

طراحی داخلی سنتی ایران

معماری داخلی به عنوان طراحی هدفمند فضاهای داخلی و ساماندهی آنها به منظور استفاده بهینه کاربران، از زمان‌های دور با آدمی‌همراه بوده‌است…. مصریان باستان همواره توجه ویژه‌ای به‌ارایه بندی فضاهای داخلی داشته‌اند و با استفاده‌از نقاشی و تندیس‌ها بر غنای فضای داخلی معابد و مقابر خود می‌افزودند.‌ از دوران رنسانس نیز که معماران همراه و همگام با سایر هنرمندان به دنبال تولید فضاهای معماری متفاوت بودند، توجه به فضاهای داخلی اهمیتی کم‌تر از کلیت بنا نداشته‌است.‌ نقاشی‌های میکل آنژ مانند آنچه در سینسیناتی دیده‌می‌شود از این ‌قبیل طراحی‌های داخلی است که هنرمندی نفاش سعی بر فضا سازی داخلی کرده‌است.‌ در ایران نیز توجه به فضاهای داخلی جدای از نماهای خارجی همواره مورد توجه معماران قرار داشته‌است.در مجموعه عظیم تخت جمشید که برای ساخت آن تمام هنرمندان و صنعتگران خبره دنیا به‌ایران آورده شدند، حجاری‌ها، جزئی تحکیم کننده در فضاهای داخلی است.‌ کاخ‌های بزرگ هخامنشی در پاسارگاد، تخت جمشید و شوش علاوه بر اینکه شاهکار معماری هستند از نظر هنرهای تزیینی اهمیت فوق‌العاده دارند. حجاری این کاخ‌ها در کمال دقت و ظرافت انجام گرفته و کلیه جزییات بر روی سنگ حجاری شده‌است. برای نمونه باید از نقش داریوش بزرگ و خشایارشا بر دیوار بنای خزانه داریوش در تخت جمشید نام برد.این نقش، داریوش را در حالیکه بر تخت نشسته و گل نیلوفر در دست و دو بخور‌دان در جلو او قرار دارد نشان می‌دهد. در مقابل داریوش مردی با لباس مادی ایستاده و دست خود را جلو دهان گرفته‌است. پشت سر داریوش، خشایارشا ولیعهد او ایستاده و در پشت خشایارشا به ترتیب یک سردار پارسی و اسلحه دار مخصوص شاه و بالاخره دو سرباز گارد شاهی ایستاده‌اند. علاوه بر حجاری از کاشی مینایی نیز در تزیین کاخ‌ها استفاده شده‌است که نمونه‌ آنها نقش سربازان جاوید در شوش است.‌ ستون‌های بلند و سرستون‌های عظیم هخامنشی نیز کاملاً جنبه تزیینی داشته‌اند. قسمت جالب حجاری، نقش خنجری است که به کمر اسلحه دار مخصوص شاه بسته شده‌است غلاف این خنجر بهترین معرف هنر تزیینی در ایران عهد هخامنشی است.

در مساجد ایران نیز توجه به تمام جزئیات فضای داخلی مثل رنگ، آرایه و میزان نور به دقت مورد توجه بوده‌است.‌ طراحی هر فضا به تناسب عملکرد فضا صورت می‌گرفته‌است. شبستان‌های جنوبی با ارتفاعی معمولا کمتر و طراحی متفاوت از سایر شبستان‌ها بوده‌اند و ایوان‌ها و ورودی‌ها معمولا با دقت کاشی‌کاری می‌شدند. کاربرد آجر در معماری دوره سلجوقی بسیار رواج پیدا کرد و از انواع طرح‌های هندسی در آجر استفاده می‌شد. هنر آجرتراشی و تزیینی بنا با آجرهای تراشیده، از قرن پنجم قمری در ایران معمول بوده‌است. در کنار این تزیینات بسیار زیبای آجری، کتیبه‌ها و خطوط تزیینی،‌ با استفاده‌از آجر تراشیده، یکی از ویژگی‌های معماری سلجوقیان است. شیشه‌های دوره‌اسلامی‌که‌ آغاز آن (قرن هفتم و هشتم میلادی) قرن اول قمری است، از آمیختگی میان تمدن‌های امپراتوری روم شرقی (بیزانس) و پارت و ساسانی،‌ در ایران حاصل شده‌است. با توجه به‌اشیاء شیشه‌ای کشف شده، این هنر در سمرقند،‌ شهر ری،‌ جرجان و نیشابور رونق بسزایی داشته‌است. وجود اشیاء متعلق به سده پنجم تا اوایل سده هفتم قمری حکایت از رونق صنعت شیشه‌گری در دوره سلجوقی می‌کند و با کشف اشیای شیشه در جرجان ونیشابور می‌توان نواحی خراسان و گرگان را از جمله مراکزساخت اشیای شیشه‌ای دانست. در اوایل دوران اسلامی ‌کاربرد گچ در تزئینات معماری، از جایگاه والایی برخوردار بود بطوریکه‌ اغلب سطوح بناها را با آن اندود می‌کردند و روی آن را گچ‌بری رنگی تزئین می‌کردند.

در قرن پنجم هجری قمری، تغییراتی در ظاهر گچ بریها پدیدار گشت که محصول خلاقیت و ابتکار بود. در این دوره گچ بری از نظر تنوع اجراء به مرتبه حیرت انگیزی دست باقتو در اغلب موارد و در نحوه‌استفاده‌از گچبری نیز تغییراتی پیدا شد به گونه‌ای که کم کم بطور موقت، گچ بری جای خود را به رشد عظیم آجر کاری دوره سلجوقی داد. اما این بدان معنا نبود که گچ بری جایگاه والای خود را بطور کلی از دست بدهد چرا که وجود گچ بریهای بسیار غنی همچون گنبد علویان همدان موید این نکته‌است که گچ بری به موازات آجر کاری به پیشرفت و تکامل خود ادامه داد.‌

در دوره صفوی، تزیینات چوبی در بناهای غیرمذهبی دارای نقش اصلی بود و در آنها میزان بیشتری ازتذهیب‌کاری و نقاشیهای لاکی استفاده می‌شد. طرحهای آنها با هنر مینیاتور دارای رابطه نزدیکی بود. کنده‌کاری و خراطی به ویژه در درها و سقفها خود هنر خاصی دراین دوره بوده‌است. نقاشی‌های دیواری (فرسک) در کاخ عالی‌قاپو، قصر اشرف و چهلستون و همچنین آیینه‌کاری به عنوان نوعی تزیین جدید دربناها، مانند آیینه خانه، مورد استفاده قرار گرفته‌است. هنر کاشیکاری و همچنین شاهکارهای درخشان و پرجاذبه هنر گچبری پس از اسلام در ایران که‌از بناهای دوره سلجوقیان و ایلخانیان رواج یافت، در دوره صفویه به‌اخرین حد زیبایی وتکامل رسید. سه قسم کاشیکاری مهم در تزیین بناهای این دوره چشمگیر هستند: کاشی یکرنگ، کاشی موزاییک یا معرق و کاشی هفت رنگ. بناهای دوره صفوی که با این نوع کاشیکاری آرایش شده‌اند، در هیچ جای دنیا نظیر ندارند. نکته قابل توجه در تزئینات داخلی و خارجی بناهای سنتی ایران این است، که تزئینات جزئی از بنا بوده و هیچ گاه به صورت بزک و عنصری اضافی نبوده‌است حتی در دوره‌ای سفت کاری و تزئینات هم زمان اجرا می‌شد.‌ این میزان توجه به‌ارایه و تزئینات سبب ارتقای کیفیت فضاهای مورد استفاده بوده‌است.‌ معماری کویری ایران به ویژه در خانه‌ها، به علت ماهیت درونگرای آن سرشار از نمونه‌های بدیع و زیبای طراحی داخلی است که در آن ایجاد فضایی در تضاد با محیط کویری و القای حس زندگی و سرسبزی درون بنا از مهمترین اهداف معماران سنتی در طراحی داخلی بوده‌است. استفاده‌از شیشه، آئینه، گچ کاری و هنرهای ظریفه دیگر در تزئین و آرایه بندی فضا، تمام ملاحضات زیبایی شناسی، اقلیمی‌و حتی شرعی را نیز شامل می‌شده‌است به عنوان مثال شکل‌گیری آیینه‌کاری به عواملی چند بستگی داشته‌است.

این عوامل عبارتند از:

1 ـ نیاز به روشنایی موجب شد تا از آیینه برای تزئین استفاده شود. زیرا در این صورت با حداقل نور می‌توان روشنایی زیادی ایجاد کرد.

2 ـ چون طبق دستورات دینی هنگام عبادت نباید چهره خود را در آیینه دید، آیینه‌ها به حال شکسته قرار گرفتند به نحوی که‌اگرچه در مقابل آن قرار گیرید نمی‌توانید چهره خود را ببینید.

3ـ علاقه به تزئین زیارتگاه‌ها موجب شد تلاش برای تزیین بکار رود.

4- چون بکارگیری تصاویر موجودات زنده‌اعم از انسان و حیوان در محل عبادت در اسلام در مقابل نمازگزار مجاز نیست تزئینات شکل هندسی بخود گرفت. این ویژگی‌ها آثار هنری آیینه‌کاری را در ایران بوجود آورد.

در دوران قاجاریه که به سبب تعاملات فرهنگی و مراودات سیاسی، معماری اروپایی به جای معماری ایران در ساختمانهای دولتی و برخی کاخها الگو قرار گرفت، توجه به هنرهای ظریفه‌افزون شد.‌ نمونه‌های زیبایی از پنجره‌های رنگی، گچ کاری و آئینه کاری را می‌توان در خانه‌های به جامانده‌از دوران قاجار به ویژه در کاشان یافت.‌ خانه بروجردیهی به عنوان یکی از بهترین آثار معماری ایران سرشار از خلاقیت‌های هنرمندان سنتی ایران است.

منابع

ـ پُرادا، ایدت، هنر ایران باستان «تمدنهای پیش ازاسلام»، ترجمه یوسف مجیدزاده، تهران، 1357.

ـ پوپ، آرتور اپهام،‌ معماری ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار، تهران، 1366.

ـ کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، 1334.

- گدار، آندره، هنرایران، ترجمه بهروز حبیبی، دانشگاه ملی، تهران، 1358.

ـ گدار، آندره، آثار ایران، ترجمه سروقد مقدم، مشهد، 1367.

ـ گیرشمن،‌ رمان، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران، 1336.

ـ گیرشمن، رمان، هنر ایران «ماد و هخامنشی»، ترجمه عیسی بهنام، تهران، 1371.

ـ گیرشمن، رمان، هنر ایرانی «اشکانی و ساسانی»، ترجمه بهرام فره‌وشی، تهران، 1370.

ـ ویلسن،‌ کریستی، تاریخ صنایع ایران، ترجمه عبدالله فریار، چاپ دوم، تهران، 1366

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

طرح اجرائی در معماری داخلیfolding

معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه پایانی قرن گذشته بود . فلسفه فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف فقید فرانسوی ، ژیل دلوز مطرح شد . وی همچون ژاک دریدا از جمله فلاسفه مکتب پسا ساختارگرایی محسوب می شود . دلوز نیز مانند دریدا اساس اندیشه خود را بر زیر سوال بردن بینش مدرن و مکتب ساختارگرایی قرار داد .

فلسفه دلوز ، یک فلسفه افلاطون ستیز و دکارت ستیز است . به عبارت دیگر می توان بیان نمود که فولدینگ یک طرح ضد دکارتی است . از نظر دلوز ، هستی از زیر بناهای عقل ریاضی استخراج نشده است . وی در کتاب معروف خود ، ضد ادیپ سرمایه داری و اسکیزوفرنی ( 1972) خرد مدرن را مورد پرسش قرار داد . از نظر دلوز ، خرد هر جایی است .

20070429_architect.jpg

فولد یعنی چین و لایه های هزار تو ، یعنی هر لایه در کنار لایه دیگر ، همه چیز در کنار هم است ، هیچ اندیشه ای بر دیگری ارجحیت ندارد ، تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست ، همه چیز افقی است . به عبارت دیگر فولدینگ می خواهد منطق دو ارزشی را دیکانستراکت کند و کثرت و تباین را جایگزین آن کند . فولدینگ هم مانند دیکانستراکشن در پی از بین بردن مبناهای فکری تمدن غرب و بالاخص منطق مطلق و ریاضی گونه مدرن است .

معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه پایانی قرن گذشته بود . فلسفه فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف فقید فرانسوی ، ژیل دلوز مطرح شد . وی همچون ژاک دریدا از جمله فلاسفه مکتب پسا ساختارگرایی محسوب می شود . دلوز نیز مانند دریدا اساس اندیشه خود را بر زیر سوال بردن بینش مدرن و مکتب ساختارگرایی قرار داد .

فلسفه دلوز ، یک فلسفه افلاطون ستیز و دکارت ستیز است . به عبارت دیگر می توان بیان نمود که فولدینگ یک طرح ضد دکارتی است . از نظر دلوز ، هستی از زیر بناهای عقل ریاضی استخراج نشده است . وی در کتاب معروف خود ، ضد ادیپ سرمایه داری و اسکیزوفرنی ( 1972) خرد مدرن را مورد پرسش قرار داد . از نظر دلوز ، خرد هر جایی است .

20070429_architect.jpg

فولد یعنی چین و لایه های هزار تو ، یعنی هر لایه در کنار لایه دیگر ، همه چیز در کنار هم است ، هیچ اندیشه ای بر دیگری ارجحیت ندارد ، تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست ، همه چیز افقی است . به عبارت دیگر فولدینگ می خواهد منطق دو ارزشی را دیکانستراکت کند و کثرت و تباین را جایگزین آن کند . فولدینگ هم مانند دیکانستراکشن در پی از بین بردن مبناهای فکری تمدن غرب و بالاخص منطق مطلق و ریاضی گونه مدرن است .

فولدینگ ، عمودگرایی ، طبقه بندی و سلسله مراتب مردود می داند و به جای آن افقی گرایی را مطرح می کند . از نظر فولدینگ همه چیز همسطح یکدیگر است . دلوز در کتاب خود به نام ، فولد ، لایبنیتز و باروک ( 1982 ) جهان را چنین تبیین می کند : " جهان به عنوان کالبدی از فولدها و سطوح بی نهایت که از طریق فضا ، زمان فشرده شده ، در هم پیچ و تاب خورده و پیچیده شده است . " دلوز هستی و اجزاء آن را همواره در حال شدن می بیند .

یکی از موارد کلیدی در مباحث مطرح شده توسط دلوز ، افقی گرایی است . دلوز به همراه یار همفکر خود ، فیلیکس گاتاری ، مقاله ای به نام " ریزوم " در سال 1976 در پاریس منتشر کرد . این موضوع در کتاب هزار سطح صاف ( 1980) به صورت کامل تر توسط این دو مطرح گردید . رزیوم گیاهی است بر خلاف سایر گیاهان ، ساقه آن به صورت افقی و در زیر خاک رشد می کند . برگ های آن خارج از خاک است . با قطع بخشی از ساقه آن ، این گیاه از بین نمی رود ، بلکه از همانجا در زیر خاک گسترش می یابد و جوانه های تازه ایجاد می کند .

این دو متفکر با مطرح نمودن بحث ریزوم ، سعی در بنیان فکنی اندیشه غرب کردند و اصول اولیه آن را زیر سوال بردند . از نظر آنها ، عقلانیت غرب به صورت سلسله مراتب عمودوار ، درخت گونه و مرکز مدار است .

بحث فولدینگ در معماری از اوایل دهه 1990 مطرح شد و به تدریج اکثر معماران نامدار سبک دیکانستراکشن مانند پیتر آیزنمن ، فرانک گهری ، زاها حدید و حتی معماران مدرنیست فیلیپ جانسون به این سمت گرایش پیدا کردند . از دیگر معماران و نظریه پردازان سبک فولدینگ می توان از بهرام شیردل ، جفری کیپینز ، گرگ لین و چارلز جنکز نام برد . همانند دیکانستراکشن ، خواستگاه فلسفه فولدینگ در فرانسه و معماری فولدینگ در آمریکا بوده است.

این معماران در کارهای جدید خود پیچیدگی را با وحدت یا تقابل نشان نمی دهند بلکه به صورت نرم و انعطاف پذیر ، پیچیدگی ها و گوناگونی های مختلف را در هم می آمیزند . این کار باعث از بین بردن تفاوت ها نمی شود . باعث ایجاد یک پدیده همگون یکپارچه نیز نمی گردد ، بلکه این عوامل و نیروها به صورت نرم و انعطاف پذیر در هم می آمیزد . هویت و خصوصیت هر یک از این عوامل در نهایت حفظ می شود مانند لایه های درونی زمین که تحت فشارهای خارجی تغییر شکل می دهند ، در عین این که خصوصیات خود را حفظ می کنند .

نظریه دیکانستراکشن جهان را به عنوان زمینه هایی از تفاوت ها می دید و این تضاد ها را در معماری شکل می داد . این منطق تضاد گونه در حال نرم شدن است تا خصوصیات بافت شهری و فرهنگی را به گونه ای بهتر مورد استفاده قرار دهد .

دیکانستراکشنیست ها عدم هماهنگی های درون پروژه را در ساختمان و سایت نمایش می دادند و این نقطه آغاز پروژه آنها بود . ولی آنها هم اکنون این تفاوت ها را در تقابل نشان نمی دهند ، بلکه آنها را به صورت انعطاف پذیری در هم می آمیزند و یک منطق سیال و مرتبط را دنبال می کنند . اگر در گذشته پیچیدگی ها و تضاد از دل تقابل های درونی پروژه بیرون می آمد ، در حال حاضر خصوصیات مکانی ، مصالح و برنامه به صورت انعطاف پذیری روی همدیگر تا می شوند ، در حالی که هویت هر یک حفظ می شوند . معماری فولدینگ در مقیاس شهری در جایی بین زمینه گرایی و بیان گرایی قرار دارد . فرم های انعطاف پذیر نه به صورت کامل هندسی هستند و نه به شکل دلبخواهی . در مقیاس شهر ، این لایه های تا شده و انعطاف پذیر نه نسبت به بافت مجاور خود بی تفاوت اند و نه مطابق با آنند ، بلکه از شرایط محیطی بهره می جویند و آنها را در منطق پیچ خورده و منحنی خود جای می دهند .

گرگ لین در تعریف معماری فولدینگ می گوید : " فولدینگ یعنی تلفیق نمودن عوامل نامربوط در یک مخلوط به هم پیوسته . " در این رابطه می توان لایه های رسوبی در کوه ها را مثال زد که در اثر فشارهای درونی زمین روی یکدیگر خم شده و پیچ و تاب خورده اند . در عین این که هر لایه خصوصیات درونی خود را حفظ کرده است ، ولی با لایه مجاور خود درگیر شده و لایه ها به صورت انعطاف پذیری در کنار یکدیگر انحناء پیدا کرده اند .

معماری فولدینگ معماری نئو باروک نیز نامیده می شود . در معماری باروک ، سبک های یونانی ، رومی ، شرقی ، رومانسک ، گوتیک و کلاسیک روی یکدیگر تا می شوند و کالبد بنا و سطوح مواج دیوارها نسبت به شرایط انعطاف پذیرند . همانگونه که در معماری فولدینگ انعطاف پذیری احجام و سطوح مختلف توسط تکنولوژی جدید ، که همان رایانه است ، انجام می شود . تکنولوژی رایانه قادر است بین دو شکل ، شکل های میانی را برای انتقال نرم یکی به دیگری انجام دهد . این انتقال نرم مدت ها است که در فیلم های تبلیغاتی ، فیلم های ویدیویی و فیلم های سینمایی انجام می شود . در فیلم ویدیویی مایکل جکسون به نام سیاه و سفید ، تصویر صورت چند فرد مختلف که از نژادها ، رنگ ها ، جنسیت و سنین مختلف بودند گرفته شده بود و در مقابل چشمان حیرت زده تماشاگران تلویزیون ، تصویر یکی به دیگری تبدیل می شد ، بدون اینکه بیننده احساس کند که این لایه های بین دو صورت کاملا متفاوت به صورت تصنعی و یا ناهمگون به یکدیگر تبدیل می شوند .

در فیلم پایان گر 2 ( Terminator 2 ) نیز هنر پیشه ای که نقش منفی داشت می توانست کالبد خود را به صورت جیوه در بیاورد و همانند جیوه در هر شرایطی تغییر حالت دهد . در روی کف زمین به صورت یک کف پوش پهن شود و سپس از روی کف بلند شده و به صورت انسان و یا حالت های دیگر در آید . امروزه با استفاده از رایانه ، این انتقال و تغییر شکل به راحتی قابل اجرا است و معماران فولدینگ سعی می کنند که معماری را با علم روز همگون و همسو سازند .

در این رابطه بهرام شیردل در مصاحبه خود در مجله آبادی می گوید : " فکر من و همکارانم در معماری و شهر سازی ، قابل انعطاف کردن فضاها است به گونه ای که جوابگوی تفاوت های بی شماری باشد ،... همیشه معتقد بوده ام باید معماری جدیدی به وجود آید که با افکار و زندگی زمان خود انطباق داشته باشد و فرهنگ و تمدن موجود را غنی تر کند ... انسان با گذشت زمان افکار و خصوصیاتش تغییر می کند - بر عکس سایر جانداران - معماری هم باید تبع آن تغییر کند . "

پیتر آیزنمن به عنوان بانی طرح فلسفه فولدینگ در حوزه معماری واژه " Weak Form " یا " فرم ضعیف " را مطرح کرده است . فرمی که قابل انعطاف است و خود را با شرایط محیطی وفق دهد .همانطور که ژله با شکل ظرف خود تطبیق می یابد . لذا فرم ها یا لایه های معماری فولدینگ ، در مجاور و همتراز یکدیگر به صورت انعطاف پذیر و در انطباق با شرایط کالبدی ، اجتماعی و تاریخی محیط در سایت قرار می گیرند
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تاثیرات رنگ در طراحی

استفاده زیاد از رنگ استخوانی در این مورد باعث یین شدن بیش از حد فضا و سرد شدن روابط بین افراد خانواده میشود

چند وقت پیش یک موردی برام پیش اومد که موجب شد کار یک گروه از طراحهای داخلی رو ببینم . البته این گروه یکی از گروههای خیلی معروف تو زمینه طراحی داخلی هستند که هم هزینه کارهاشون خیلی بالاست و هم کلیه امکانات و ابزار کارهاشون رو خودشون تولید می کنن .

نکته جالبی که تو طراحی کارهاشون میشه دید پیروی از سبک خاصی هست که مخصوص خودشونه البته من ترجیحا توضیح زیادی نمیدم چون در واقع منظورم از بیان این مطالب اون گروه خاص نیست و این فقط مثالی بود برای مطلبی که قصد طرح آن رو دارم، چیزی که مد نظرم قرار داره بنوعی کارهایی از این قبیل هست که انجام میشه .

[TABLE=class: ncode_imageresizer_warning, width: 680]

[TR]

[TD=class: td1, width: 20][/TD]

[TD=class: td2][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

Interior-Design-Ideas-Screensaver.jpg

استفاده زیاد از رنگ استخوانی در این مورد باعث یین شدن بیش از حد فضا و سرد شدن روابط بین افراد خانواده میشود

چند وقت پیش یک موردی برام پیش اومد که موجب شد کار یک گروه از طراحهای داخلی رو ببینم . البته این گروه یکی از گروههای خیلی معروف تو زمینه طراحی داخلی هستند که هم هزینه کارهاشون خیلی بالاست و هم کلیه امکانات و ابزار کارهاشون رو خودشون تولید می کنن .

نکته جالبی که تو طراحی کارهاشون میشه دید پیروی از سبک خاصی هست که مخصوص خودشونه البته من ترجیحا توضیح زیادی نمیدم چون در واقع منظورم از بیان این مطالب اون گروه خاص نیست و این فقط مثالی بود برای مطلبی که قصد طرح آن رو دارم، چیزی که مد نظرم قرار داره بنوعی کارهایی از این قبیل هست که انجام میشه .

این برام خیلی عجیب و ناراحت کننده است که میبینم کسانی هزینه های هنگفتی برای دکوراسیون منزل خود صرف میکنند اما نه تنها منزل آنها از زیبایی بی بهره میشه بلکه از نظر روحی نیز لطمه زننده خواهد بود.

استفاده از قواعد فنگ شوئی در دکوراسیون منزل یکی از بهترین شیوه های تبدیل محل زندگی به فضایی مطلوب و دلنشین است. این امر را به دو دلیل عنوان می کنم اول اینکه این سبک بر اساس اصل تعادل حاکم است و دوم اینکه این سبک به روح و روان انسان توجه بیشتری دارد که البته در سبکهای شرقی امری معمول است . در صورتی که در سبکهای غربی نوع نگرش و توجه به اسباب و فضاها به گونه ای دیگر است. البته در اینجا قصد تشریح سبکها و اشکالات آنها رو از باب فنگ شوئی ندارم اما به عقیده من اگراین سبک بدرستی با سبکهای مختلف دکوراسیون داخلی ترکیب شود میتواند یک نتیجه مطلوب و با ارزش از لحاظ بصری و روانی باقی بگذارد.
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تزیینات پنجره

[TABLE=class: ncode_imageresizer_warning, width: 382]

[TR]

[TD=class: td1, width: 20][/TD]

[TD=class: td2][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

orange%20wall%20and%20window.jpg

عناصر بسیاری را برای تزیین و آراستن پرده، پرده کرکره و پانل می توان یافت که همگی بر جلوه پنجره می افزایند. اگر پنجره خانه شما دارای لبه و تاقچه باشد، می توانید از آن بهره های بسیاری بگیرید. چنان که می توان برخی وسایل با گل هایی را بر روی آن قرار داد. خود این گونه وسایل در شمار آرایه ها و تزیینات پنجره هستند و در تابش نور خورشید جلوه ای درخشان به نمای پنجره می بخشد.

استفاده از گل

اگر به جای پرده های معمولی، از پرده کرکره استفاده کرده اید، می توانید فضای داخلی آن را با انواع گل های تزیینی و زیبا بیارایید و در عین حال، سادگی طرح اتاق را حفظ کنید. به یاد داشته باشید که گل ها با سادگی محیط همخوانی دارند؛ گو این که بر زیبایی آن می افزایند. دراین میان، استفاده از گلدان و ظروف شیشه ای مناسب تر به نظر می رسد. همچنین، در هر فصل می توانید نوع گل را مناسب با فصلی که در آن قرار دارید.

نور

اگر می خواهید بر میزان نور اتاقی تاریک بیفزایید، از این روش استفاده کنید: پانل هایی را به کار برید که نازک باشند، چنان که نور از آنها گذر کند و نیز اندازه آنها را چنان تعیین کنید که پایین پنجره اندکی خالی بماند. سپس گلدان هایی شیشه ای را در کنار پنجره قرار دهید. پانل های رنگی به جزئیات طرح می افزایند و در ترکیب با پرده، آمیزه ای از رنگ ها را به دست می دهند.

روبان

با استفاده از روبان و دیگر جزئیاتی با رنگ های تیره، مانند صورتی یا قرمز پر رنگ، می توان تغییراتی گذرا و موقت یا حتی فصلی را در اتاقی پوشیده از رنگ سفید پدید آورد. روبانی که در تصویر مشاهده می کنید، در کنار پرده ای به رنگ روشن آویخته شده و به آن جلوه ای بهتر بخشیده است.

رشته های درخشان

استفاده از آویزها و رشته های رنگی، جلوه این پنجره را دلپذیر کرده است؛ گو این که صمیمیت و گرمای فضا حفظ نشده است. ترتیب آویختن این رشته ها به گونه ای است که عدد 8 را تداعی می کنند. به یاد داشته باشید که بهتر است از این الگو برای پنجره هایی با شیشه های مشجر استفاده کنید.

آوبزهای کریستالی

آویختن شاخه های کریستالی و زیبا که بازتاب دهنده نور هستند. شاخه ای کریستالی را که دارای انشعاباتی است، برگزینید و در مقابل پنجره بیاویزید. این شاخه ها را می توانید با نخ های نقره ای یا نخ نایلون در جای مناسب بیاویزید.

حاشیه ها

حاشیه های پرده همواره در دیدرس هستند، حتی اگر پرده به عقب جمع شده باشد. بنابراین، چه بسا که مناسب باشد طرح هایی ساده اما تأثیر گذار را برای آراستن آن ها در نظر گرفت. در این تصویر پرده با استفاده از صدف هایی زیبا حاشیه دوزی شده که از این رهگذر، جلوه ای دلپذیر یافته است.
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

معماری داخلی

روی این اصل، کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیتهای ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار می دهد.

فضا ذاتاً ‎شکل خاص و قابل درکی ندارد، با این حال هنگامی که عناصری در حوزه آن قرار گیرند، روابط چندگانه‎ای، هم بین فضا و عناصر و هم بین خود این عناصر، ایجاد می‎شود که این روابط فضا را شکل می‎دهند و در نتیجه ما آن را درک می‎کنیم. این بدان معنی است که فضا با وجود عناصر مادی و رابطه متقابل آنها با ما و با یکدیگر تعریف می‎شود و معنی پیدا می‎کند؛ حتی یک عنصر تنها قادر است از طریق فرم، اندازه و شکل خود فضایی را تحت‎الشعاع قرار داده و حوزه فضایی اطرافش را نظم بخشد.

بدین‎ترتیب در تعریف فضا با دو مفهوم پایه‌ای سروکار داریم: فضا و عناصر تعریف‎کننده یا محدودکننده فضا، به عنوان مثال اگر جعبه‌ای را در نظر بگیریم، حجم خالی درون آن، فضا و دیواره‌های جعبه، عناصر تعریف‎کننده فضا محسوب می‌شوند. فضا قابل لمس نیست، ولی عناصر تعریف‎کننده و محدودکننده آن قابل لمس، اندازه‎گیری، معرفی و ترکیب با یکدیگر هستند. در حقیقت فضا از طریق عناصر محدودکننده آن قابل شناسایی است و کیفیت و شخصیت آن تابع عناصر متشکله آن و چگونگی ارتباط و نظم حاکم بین این عناصر می‎باشد. به بیان دیگر، فرم، کیفیت و نحوه ارتباط عناصر تعریف‎کننده فضاست که شخصیت یک فضا را می‌سازد و به آن شکل، بعد و مقیاس می‌بخشد و برای ما قابل درک می‎کند.

[TABLE=class: ncode_imageresizer_warning, width: 680]

[TR]

[TD=class: td1, width: 20][/TD]

[TD=class: td2][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

livingroom.png

عناصر هندسی تشکیل‎دهنده فرم یعنی نقطه، خط، صفحه و حجم می‎توانند با هم ترکیب شوند و فضا را محدود و مشخص کنند. در مقیاس معماری، این عناصر به ستون‎ها، کف‎ها، دیوارها و سقف‎ها تبدیل می‎شوند. بدین‎ترتیب، فضای داخلی معماری به وسیله محدوده‌ای که دارای عناصر افقی نظیر کف و سقف و عناصر عمودی نظیر ستون‎ها و دیوار‌ها می‌باشد، مشخص می‌گردد. به بیان دیگر، ستون‎ها، کف‎ها، دیوارها و سقف‎ها عناصر تعریف‎کننده فضای معماری هستند که در کنار یکدیگر قرار می‎گیرند و با هم ترکیب می‎شوند تا به بنا شکل ‎دهند، حدود مرز فیزیکی بنا را مشخص ‎و درون و بیرون آن را از یکدیگر جدا کنند و مرزهای فضای داخلی بنا را مشخص ‎و آن را از فضاهای داخلی اطراف و فضای خارج آن متمایز ‎سازند. «چارلز مور»، معمار آمریکایی، در این‎ خصوص می‌گوید: «وقتی از یک کف و یک سقف و چهار دیوار، یک اطاق ساخته می‌شود، در کنار این شش عنصر، عنصر هفتمی هم وجود دارد که فضا است و این عنصر اثری بیش از عناصر فیزیکی دارد که فضا توسط آنان ساخته شده است.» روی این اصل، فضای معماری با ترکیب مناسب دیوارها، ستون‎ها، کف‎ها و سقف‎ها به هویت و کیفیت مورد نظر دست می‎یابد و محیطی مأنوس، مفید و قابل استفاده، زیبا و خوش‎آیند، و امن و مستحکم برای انجام کلیه فعالیت‎های زندگی در شرایط مختلف، فراهم می‎آورد. البته با اینکه سیستم ساختاری یک بنا (دیوارها، ستون‎ها، کف‎ها و سقف‎ها)، فرم و طرح اصلی فضاهای داخلی آن را تعیین می‎کند، لیکن، ساختار ـ اگر آن را به معنی انتخاب و آرایش عناصر طراحی داخلی در نظر بگیریم ـ در چنین فضاهایی در نهایت توسط عناصر طراحی داخلی شکل می‎گیرد، بدین‎ترتیب که روابط قابل رؤیت این عناصر، فضای داخلی یک مکان را مشخص کرده و بدان نظم می‎بخشد. بر این اساس، طراحی داخلی نقش تأثیرگذار و قابل اعتنایی در تعریف و سازمان‎دهی فضاهای داخلی ساختمان‎ها و در نهایت ارتقای کیفیت کارکردی ـ زیبایی‎شناختی آنها ایفا می‎کند، نقشی که بهره‎گیری از طراحی داخلی در ساخت‎وسازها را به ضرورتی اجتناب‎ناپذیر تبدیل می‎نماید
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در تاپیک ها، اگر سوال يا نظر خاصي نداريد لطفا فقط از دکمه می پسندم و ... استفاده کنيد. نظراتي مانند مرسی، خوب بود، ممنون و ... شامل اسپم هستند و باعث کاهش کيفيت پست ها مي شوند.

بالا آوردن تاپیک ها و پست ها قبل از 48 ساعت ممنوع است و موجب حذف آنها خواهد شد.

لطفا به جای بروز کردن تاپیک های قدیمی در نظر شروع یک تاپیک جدید باشید مگر این که لازم به بروزرسانی تاپیک مربوطه باشد.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفا قبل از عضویت و همکاری با ما قوانین را مطالعه کنید.