رفتن به مطلب
برای اطمینان افزونه حرفه ای Yoast SEO Premium + extensions و قالب حرفه ای BeTheme - Responsive Multi-Purpose بصورت رایگان در سایت قرار گرفت. هر افزونه و قالب که مد نظر دارید با قیمت نصف از سایت های مشابه قرار می گیرد ×

دانلود رمان پشت ابرهای سیاه نودهشتیا

امتیاز دادن به این موضوع:


براي جلوگیری از تکراری شدن تاپیک ها قبل از ارسال از قسمت جستجوی سایت استفاده کنید. تاپیک های تکراری حذف خواهند شد.

تاپیک ها باید در انجمن های مناسب زده شوند. قبل از ارسال تاپیک عنوان انجمن را بخوانید.

ارسال‌های توصیه شده

دانلود رمان پشت ابرهای سیاه نودهشتیا

دانلود رمان پشت ابرهای سیاه نودهشتیا

دانلود رمان پشت ابرهای سیاه نودهشتیا

دانلود رمان پشت ابرهای سیاه نودهشتیا

خب بدن !اون همه ثروت رو با سلام و صلوات که رو هم نذاشتن !چطور وقتی غزاله حسابها رو کم گزارش میکنه و از مالیات کم میشه کارش غیرانسانی نیست !حالا که میخواد دو قرون از جیبشون بره، بده؟ !اصلا به توچه که ناراحت میشی؟ با دلخوری گفتم: – طرف منی یا اون مرتیکه؟ امیرعلی با صدای بلندی گفت: – اون آشغال بره به جهنم !حرف من توی احمقی !حرف من اون آدمهایی هستن که توی دعوای بین تو و عابدی هیچ نقشی ندارن و تو میخوای به اونها هم ضربه وارد کنی. از روی مبل بلند شدم و گفتم: – اگر قصد داشتی با حرفات وجدانمو قلقلک بدی باید بگم تلاشت بیهوده اس !اولا که گفتم فعلا کاری بهش ندارم، بعدش هم اگر اونقدر پاشو رو گلوم فشار بده که بخوام قید کار توی شرکتو بزنم، همه رو با خودم پایین می کشم . امیرعلی دندوناشو با خشم به هم فشرد .به سمت جالباسی رفتم، لیلی دنبالم اومد: – کجا میری غزاله؟! کیفم رو برداشتم و درحال پوشیدن مانتو با صدای بلند گفتم: – مثلا دوستای منین؟! رو به امیرعلی گفتم: – حالیت نمیشه میگم شغلم برام مهمه نه؟ !میگم کاری بهش ندارم و آینده کاری خودمو در نظر دارم …تو فقط می خوای بری روی اعصاب من !ناراحتی بگو نیا چرا پای دیگرانو میکشی وسط؟ امیرعلی صورتشو جمع کرد: – چرت و پرت نگو !من چی میگم تو چی میگی؟! به سمت در رفتم و لیلی با ناراحتی امیرعلی رو صدا زد که جلومو بگیره .دستم رو روی دستگیره گذاشتم و دوباره به سمت امیرعلی برگشتم: – ممنون از مهمان نوازیت آقای انسان دوست و دلرحم!! امیر نفسشو کلافه فوت کرد و نگاهشو دور خونه چرخوند .لیلی با بغض گفتغزاله چرا یهو خر میشی آخه؟! غر زدم: – غزاله از ازل خر بود. و دستگیره رو به سمت پایین کشیدم …در باز نشد؛ دوباره و سه باره .با حرص گفتم: – درو باز کن لیلی. لیلی با تعجب به سمت امیرعلی برگشت و گفت: – امیر تو درو قفل کردی؟ امیرعلی هم با خونسردی سرشو به نشونه ی آره تکون داد .چشمامو با حرص روی هم فشار دادم و گفتم: – بیا این درو باز کن، اعصابم داغونه یه چیزی بهت میگما! در حالی که به سمت دیگه ای می رفت گفت: – امشب دور هم می مونیم، جنابعالی هم هیچ جا نمیری

نوشته دانلود رمان پشت ابرهای سیاه نودهشتیا اولین بار در نودهشتیا| 98ia | دانلود رمان جدید. پدیدار شد.

نمایش متن کامل

سلام به همه 8->

یه مدت نبودیم L-)

الانم نیستیم :-?

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در تاپیک ها، اگر سوال يا نظر خاصي نداريد لطفا فقط از دکمه می پسندم و ... استفاده کنيد. نظراتي مانند مرسی، خوب بود، ممنون و ... شامل اسپم هستند و باعث کاهش کيفيت پست ها مي شوند.

بالا آوردن تاپیک ها و پست ها قبل از 48 ساعت ممنوع است و موجب حذف آنها خواهد شد.

لطفا به جای بروز کردن تاپیک های قدیمی در نظر شروع یک تاپیک جدید باشید مگر این که لازم به بروزرسانی تاپیک مربوطه باشد.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفا قبل از عضویت و همکاری با ما قوانین را مطالعه کنید.