رفتن به مطلب
برای اطمینان افزونه حرفه ای Yoast SEO Premium + extensions و قالب حرفه ای BeTheme - Responsive Multi-Purpose بصورت رایگان در سایت قرار گرفت. هر افزونه و قالب که مد نظر دارید با قیمت نصف از سایت های مشابه قرار می گیرد ×

دانلود رمان برای من بخون برای من بمون

امتیاز دادن به این موضوع:


براي جلوگیری از تکراری شدن تاپیک ها قبل از ارسال از قسمت جستجوی سایت استفاده کنید. تاپیک های تکراری حذف خواهند شد.

تاپیک ها باید در انجمن های مناسب زده شوند. قبل از ارسال تاپیک عنوان انجمن را بخوانید.

ارسال‌های توصیه شده

دانلود رمان برای من بخون برای من بمون

دانلود رمان برای من بخون برای من بمون

دانلود رمان برای من بخون برای من بمون

دانلود رمان برای من بخون برای من بمون

کارشناسا خوندنش و کلی خوششون اومده بود . باور نمی کردن اولین باره که قلم به دستم می گیرم ، ایراداشو گفته بودن تا من درستش کنم ، ولی کو دل و دماغ این کارا
اون موقع با هزار تا ذوق و شوق از متن آهنگای محمد نصر توشون استفاده کرده بودم
حالا بیخیال . بالاخره که یادم میره . جلسه سوم ادبیات بود و من طبق معمول ردیف های اول می نشستم که چشم تو چشم اون پسرای خل و چل همکلاسیمون نشم استاد هنوز نیومده بود . امروز ردیف دوم بودم و ردیف جلوم کاملا خالی بود . داشتم کتاب رو زیر و رو می کردم و حکایتهای کوتاه رو پیدا می کردم تا بخونم . یه پسره اومد و با کمی فاصله کنارم ایستاد . انگار داشت دنبال یه جایی واسه نشستن می گشت . سرم رو آوردم بالا که نگاش کنم … یه عکس العمل طبیعی هر بنی بشری …قلبم ریخت . عرق سردی روی پیشونیم نشست. ضربان قلبم رفت بالا. خدایا؟؟.. همون لحظه پسره جاش رو پیدا کرد و رفت نشست . سمت چپ کلاس و ردیف اول با چند صندلی فاصله بینمون . نشست و برگشت عقب رو نگاه کرد ، یک ثانیه چشم تو چشم شدیم . همون در حد یک ثانیه . نمی تونستم ازش چشم بگیرم . قلبم به شدت خودشو به در و دیوار قفسه سینه ام می کوبید. خدايا؟ .. محمد نصر اینجا چیکار می کرد؟ … یاحسین… چقد این بشر شبيه محمده نصره؟ … فقط مدل دماغش فرق می کنه … بیا … اینم از شانس ما … خودش که پرید و ازدواج کرد … حالا خدا یه کپی از خودشو فرستاده جلو چشمم… حالا این می خواد بشه آیینه دق من… دیگه تا آخر کلاس هیچی نفهمیدم . ساعت بعد هم ادبیات داشتم . کلاس که تموم شد پریدم بیرون دختردایی بزرگم که همین جا تو همین دانشگاه درس می خوند رو بستم به زنگ که شيده الا وبلا باید بیای سر کلاس ادبیات ازش پرسیدم کجاست رفتم و پیداش کردم وکشون کشون بردمش سمت کلاس . تو همون حال همه چیز رو براش تعریف کردم . خندید. شیده-: خب سر په کلاس دیگه اتون می اومدم می دیدم … -: نه نمیشه ، اون هم کلاسيه من نیست رشته اش فرق می کنه …
Romans faoi
اراذ
ل برین خون برای من بمون
کتابخانه مجاری السا
شیده-: خب حالا اسمش چی هست ؟ … -: نمی دونم … حالا این ساعت تو حضور غیاب حواسمونو جمع می کنیم… رفتیم تو کلاس و یه گوشه نشستیم که به خوبی دید داشته باشیم، خیرسرمون چادری و مذهبی هستیم!!!!!!… خب چه کنم دست خودم نیست که… آخه این دل بی صاحاب مقصره دیگه… اون پسره هنوز نیومده بود استاد اومد و کلاس شروع شد . به سقلمه زدم به پهلوی شیده و آروم دم گوشش گفتم -: اخه نمی دونم خدا شانس دادنی من کدوم گوری بند کفش می بستم … حالا امروز

 

نوشته دانلود رمان برای من بخون برای من بمون اولین بار در نودهشتیا| 98ia | دانلود رمان جدید. پدیدار شد.

نمایش متن کامل

سلام به همه 8->

یه مدت نبودیم L-)

الانم نیستیم :-?

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در تاپیک ها، اگر سوال يا نظر خاصي نداريد لطفا فقط از دکمه می پسندم و ... استفاده کنيد. نظراتي مانند مرسی، خوب بود، ممنون و ... شامل اسپم هستند و باعث کاهش کيفيت پست ها مي شوند.

بالا آوردن تاپیک ها و پست ها قبل از 48 ساعت ممنوع است و موجب حذف آنها خواهد شد.

لطفا به جای بروز کردن تاپیک های قدیمی در نظر شروع یک تاپیک جدید باشید مگر این که لازم به بروزرسانی تاپیک مربوطه باشد.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفا قبل از عضویت و همکاری با ما قوانین را مطالعه کنید.