رفتن به مطلب
برای اطمینان افزونه حرفه ای Yoast SEO Premium + extensions و قالب حرفه ای BeTheme - Responsive Multi-Purpose بصورت رایگان در سایت قرار گرفت. هر افزونه و قالب که مد نظر دارید با قیمت نصف از سایت های مشابه قرار می گیرد ×

بوی کباب

امتیاز دادن به این موضوع:


براي جلوگیری از تکراری شدن تاپیک ها قبل از ارسال از قسمت جستجوی سایت استفاده کنید. تاپیک های تکراری حذف خواهند شد.

تاپیک ها باید در انجمن های مناسب زده شوند. قبل از ارسال تاپیک عنوان انجمن را بخوانید.

ارسال‌های توصیه شده

اتوبوس تو ایستگاه توقف کرد . دو تا دختر نوجوون در حالی که طبق آخرین مد لباس پوشیده بودن به زور خودشونو تو اتوبوس جا دادند .با حرکت اتوبوس ؛ تلو تلو خوردنشون شروع شد . معلوم بود که زیاد اتوبوس سوار نشدند چرا که نمی تونستند تعادل خودشون رو حفظ کنند و هر از گاهی روی یکی می افتادند و خودشون هم از خنده غش می کردند .پیرزن تو ردیف اول صندلی ها نشسته بود و زنبیلشو گذاشته بود زیر پاش . یک چادر خونه با زمینه مشکی سرش بود که گلهای ریز سفید داشت .صدای خنده دخترها همچنان با حرکت اتوبوس به گوش می رسید . در همین حین کم کم یک چیزی توجهشون رو به خودش جلب کرد . شروع کردند به بو کشیدن . اولی گفت : عجب بوی کبابی پیچیده اینجا ...دومی در حالیکه موقع حرف زدن آدامسشو می جوید گفت : آره !!! عجب بویی راه انداخته معلوم نیست کی با خودش چلوکباب آورده تو اتوبوس .اولی داشت به دور و بر نگاه می کرد شاید بتونه منبع بوی کباب رو پیدا کنه که دومی گفت : یکی نیست بگه آخه بی فکر ! کدوم آدمی ساعت چهار بعد از ظهر چلوکباب می خوره که تو برداشتی با خودت آوردی تو اتوبوس و بو راه انداختیاینو که گفت اولی شروع کرد به مسخره بازی : آخ نمی دونی چقدر دلم کباب می خواد .پیرزن چادرش رو روی سرش جابجا کرد و با دستش اشاره ای به دختر اول کرد . به محض اینکه دختر روشو به سمت ردیف اول صندلی ها برگردوند ؛ پیرزن آروم زنبیلش رو از زیر پاهاش بیرون آورد . در قابلمه توی زنبیل رو باز کرد و گفت :ننه بیا اینجا یک لقمه از این کباب بذار دهنت ؛ تمیزه ؛ دست نخورده است ؛ اونجایی که میرم کار می کنم خانم خونه خیلی مهربونه اجازه میده که هر چقدر از غذا اضافه اومد تو قابلمه بریزم و برای نوه هام ببرم . چیکار کنم دیگه زهرا نوه ام هر روز که می رم خونه چشمش به دست منه . پدر که بالا سرش نیست .بیا ننه ؛ بوش اینجا پیچیده ؛ هوس کردی بیا دخترم نیشخندی که تا اون موقع روی لبای هر دو دختر جوون دیده میشد کم کم محو شد . اولی گفت : مرسی مادر جون ما جای شما خالی ظهر غذای مفصلی خوردیم و زدیم بیروندیگه صدای خنده ای به گوش نمی رسید . دخترا با دو تا دستشون میله های اتوبوس رو سفت چسبیده بودند تا بتونند تعادلشون رو حفظ کنند . پیرزن دوباره سر قابلمه غذا رو بست و زنبیل رو زیر پاش گذاشت و دوباره از پنجره اتوبوس به بیرون خیره شد .

دانلود گلها و هایلایت بازیها با لینک مستقیم


Www.soccerwave.ir

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • پاسخ 0
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

بیشترین ارسال‌ها در این موضوع

روزهای محبوب

بیشترین ارسال‌ها در این موضوع

روزهای محبوب

در تاپیک ها، اگر سوال يا نظر خاصي نداريد لطفا فقط از دکمه می پسندم و ... استفاده کنيد. نظراتي مانند مرسی، خوب بود، ممنون و ... شامل اسپم هستند و باعث کاهش کيفيت پست ها مي شوند.

بالا آوردن تاپیک ها و پست ها قبل از 48 ساعت ممنوع است و موجب حذف آنها خواهد شد.

لطفا به جای بروز کردن تاپیک های قدیمی در نظر شروع یک تاپیک جدید باشید مگر این که لازم به بروزرسانی تاپیک مربوطه باشد.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفا قبل از عضویت و همکاری با ما قوانین را مطالعه کنید.