رفتن به مطلب
برای اطمینان افزونه حرفه ای Yoast SEO Premium + extensions و قالب حرفه ای BeTheme - Responsive Multi-Purpose بصورت رایگان در سایت قرار گرفت. هر افزونه و قالب که مد نظر دارید با قیمت نصف از سایت های مشابه قرار می گیرد ×

ازدواج زيباترين پسر!!!!!!!!!!!!!

امتیاز دادن به این موضوع:


براي جلوگیری از تکراری شدن تاپیک ها قبل از ارسال از قسمت جستجوی سایت استفاده کنید. تاپیک های تکراری حذف خواهند شد.

تاپیک ها باید در انجمن های مناسب زده شوند. قبل از ارسال تاپیک عنوان انجمن را بخوانید.

ارسال‌های توصیه شده

پسر جوان و زيبارويي بود که فکر مي کرد بايد با زيباترين دختر جهان ازدواج کند. اوفکر مي کرد به اين ترتيب بچه هايش زيباترين بچه هاي روي زمين مي شوند. پسر مدتي بااين فکر در جستجوي همسر يکتايي براي خودش گشت. طولي نکشيد که پسر با پيرمردي آشنا شد که سه دختر باهوش و زيبا داشت.

پسر از پيرمرد درخواست کرد که با يکي از دخترانش آشنا شود.

پيرمرد جواب داد: هيچ يک ازدخترانم ازدواج نکرده اند و با هر کدام که مي خواهيد آشنا شويد.

پسر خوشحال شد.

دختر بزرگ پيرمرد را پسنديد و باهم آشنا شدند.

چند هفته بعد، پسرپيش پيرمرد رفت و با مِن و مِن گفت: آقا، دخترتان خيلي زيبا است، اما يک عيب کوچکدارد. متوجه نشديد؟! دخترتان کمي چاق است.

پيرمرد حرفش را تاييد کرد و آشنايي با دختر دومش را به پسر پيشنهاد داد.

پسر با دختر دوم پيرمرد آشنا شد و به زودي با يکديگر قرار ملاقات گذاشتند.

اما چند هفته بعد پسر دوباره پيش پيرمرد رفت و گفت: دختر شما خيلي خوب است.

امابه نظرم يک عيب کوچک دارد. متوجه نشديد؟! دخترتان کمي لوچ است

پيرمرد حرف او را تاييد کرد و آشنايي با دختر سومش را به پسر پيشنهاد کرد.

بهزودي پسر با دختر سوم پيرمرد دوست شد و با هم به تفريح رفتند.

يک هفته بعد پسر پيش پيرمرد رفت و با هيجان گفت: دختر شما مثل يشمِ بي لک است.

همان کسي است که دنبالش مي گشتم. اگر اجازه دهيد، به رويايم برسم و با دختر سوم تان ازدواج کنم.

چندي بعد پسر با دختر سوم پيرمرد ازدواج کرد. چند ماه بعد همسرش دختري به دنياآورد.

اما وقتي که پسر صورت بچه را ديد، از وحشت در جايش ميخکوب شد.

اين زشت ترين بچه اي بود که به عمرش مي ديد.

پسر بسيار غمگين شد و پيش پدر همسرش رفت وبا گِله گفت: چرا با اين که هر دوي ما اين قدر زيبا و خوش اندام هستيم، ولي بچه ما به اين زشتي است؟

پيرمرد جواب داد: دختر سوم من قبلا دختر بسيار خوبي بود.

اما او هم يک عيب کوچک داشت. متوجه نشدي؟!

او قبل از آشنا شدن با تو حامله بود

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • پاسخ 0
  • ایجاد شده
  • آخرین پاسخ

بیشترین ارسال‌ها در این موضوع

روزهای محبوب

بیشترین ارسال‌ها در این موضوع

روزهای محبوب

در تاپیک ها، اگر سوال يا نظر خاصي نداريد لطفا فقط از دکمه می پسندم و ... استفاده کنيد. نظراتي مانند مرسی، خوب بود، ممنون و ... شامل اسپم هستند و باعث کاهش کيفيت پست ها مي شوند.

بالا آوردن تاپیک ها و پست ها قبل از 48 ساعت ممنوع است و موجب حذف آنها خواهد شد.

لطفا به جای بروز کردن تاپیک های قدیمی در نظر شروع یک تاپیک جدید باشید مگر این که لازم به بروزرسانی تاپیک مربوطه باشد.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفا قبل از عضویت و همکاری با ما قوانین را مطالعه کنید.