روزنامه ی جنجالی سی اف سی

[YASFANS 0]

برادر شرمنده من اصلا وقتشو ندارم سه شنبه رو به زور می تونم بیام که یه سوژه بگیرم

بازم شرمنده

به قوله یکی از بزرگان زیر زمینی:

عاشقتم هموطن

[YASFANS 0]

دوباره اومدم با سوژه دوم آبجی حقیار

دغدغه های محمدرضا :

کار ندارم ، پول ندارم ، سربازی نرفتم ، ماشین و خونه ندارم ، و ...

دغدغه های آبجی حقیار :

لاک ناخونم پاک شده ، مهری سرویس طلا خریده ، دختر خاله ام ماشین داره ، مامان غذای خوب نمی پزه ، عروسکمو هنوز نخوابوندم!::an::

سريع ترين دوربين جهان اختراع شد . اين دوربين مي تونه از حقیار در لحظه اي كه دهنش بسته است عكس بگيره ! ::an::

نصیحتی برای حقیار: ز گهواره تا گور دانش بجوی چون از شوهر خبری نیست!(نمیدونم ازدواج کردی یا نه)

حقیار یه دوقولو میبینه بعد میزنه زیرخنده میگن چرا میخندی؟ میگه تابلوئه فتوشاپه!!!

پیام حقیار به نامزدش : با تو هرگز ، بی تو اصلا ، باهم عمرا!!!...

حقیار برای یک جوک سه بار میخنده بار اول وقتی* جوک رو براش تعریف میکنی* بار دوم وقتی* جوک رو براش دوباره توضیح میدی بار سوم وقتی* جوک رو فهمید ! ::an::

پـَـَـ نــه پـَـَــــ :

یکی ماشین نو میخره داشته نایلون های رو صندلی رو میکنده حقیار سرمیرسه میگه ماشین نو خریدی؟ طرف میگه پ ن پ لواشکه دارم نایلوناشو باز میکنم دور هم بخوریم!

عاشقتم هموطن

[YASFANS 0]

سوزه سوم عرفان (erfan100)(البته کمی با تأخیر)

عرفان میره دکتر می گه من شبا خواب می بینم با خرا فوتبال بازی می کنم. دکتر می گه بیا این قرصا رو بخور می گه: می شه از فردا بخورم امشب فیناله::dot.::

عرفان زنگ میزنه به دوستش, میگه من یه تمساح گرفتم چیکار کنم؟ دوستش میگه خوب ببرش باغ وحش. فرداش دوستش زنگ میزنه میگه خوب بردیش؟ عرفان میگه آره، امشب هم قراره ببرمش سینما::dot.::

عرفان یه پازل رو بعد از ۳ سال تموم میکنه بهش میگن یکم زیاد طول نکشید؟ میگه نه بابا روش نوشته ۵ تا ۷ سال!::dot.::

عرفان میگه نظرت در مورد آب چیه؟ میگه آب خیلی خوبه اگه آب نباشه ما نمیتونیم شناکنیم و اگه نتونیم شنا کنیم خوب غرق میشیم!!

عرفان با زنش دعواش میشه. چراغو خاموش میکنه. زنش میگه چی شده؟ میگه جواب ابلهان خاموشیست::dot.::

عرفان دستش شکسته بود از دکتر پرسید من بعد از باز کردن گچ میتونم ویلن بزنم؟دکتر:بله، عرفان: چه خوب چون قبلاً نمیتونستم!!!

پـَـَـ نــه پـَـَــــ :

عرفان بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره… می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟ پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!(اهل دخانیات نیستما)

[YASFANS 0]

سلام بچه هاي سي اف سي

وحيد من ديگه نمي رسم بيام اينجا پست بدم مديريت دو تا سايته ديگه به جز سايت خودم هم هست

تازه به انجمن خودم هم نمي رسم مي تونيد ببينيد www.yasforum.zzl.org

پست هاش فك كنم تا الان كپك زده باشه

واقعا شرمنده

محمد رضا اگه مي توني تو اين تاپيك رو ادامه بده

اگرم كه نه تاپيك رو قفل كنيد راستي يه هست بيتي هم سرودم كه اين پست كامل تر بشه:

به اينجا ميگن آي آر سي اف سي/كه هست حرفه اي تر از، وي سي پي

تو دنيا نديدم انجمني مثه اين/مي خوام بمونم ولي وقتش ني

پس حلال كنين منو تو رو خدا/چون دارم ميشم ااازتون جدا

به كاربراي جديد بگين يكي بود/كه بچه هاي تالارو مي خندوند

ولي ديگه كم آوردم به مولا/بدونين كه دوستون دارم يه دنيا

راستي من دارم ميرم سمت زير زمين/چون ديگه خبري نيس رو زمين

مي خوام خدمت كنم به رپ فارس/بگم از ايرانو خليج فارس

همه حرفا رو گقتم مخلص كلام/بدون رپ دنيا محبس برام....

عاشقتم هموطن

[ircfc 285]

سلام دادا یاس فنس

انشاا... که وقت بکنی و گاهی سر بزنی بهمون

واقعا خوشحال میشیم

بخاطر شعر زیبات هم ممنون

امیدوارم هر جا هستی موفق و شاد باشی :1183606dc7184v92d:

یاحق

[YASFANS 0]

خیلی چاکریم

ایشاالله شما هم هرجا هستی موفق و شاد باشی

عاشقتم هموطن

[mohammadrezaseven 0]

این پست به زودی خیلی زود(اگه خدا بخواد) توسط بنده ادامه پیدا می کنه...................

[mohammadrezaseven 0]

سلام علیکم, همونطور که مستظهر هستید یا نیستید قراره ادامه ی روزنامه رو ما بنویسیم بلکه باعث شادی روح :273: دادا یاس فنس بشه ( زنده ها هم روح دارن سوء تفاهم نشه) ............................................. راهت را ادامه می دهیم هموطن :216:

روزی روزگاری دادا پردون به دوست دخترش پیغام عاشقانه می ده با این مضمون : کاش مغز داشتم تا مرگ مغزي شوم و قلبم را به تو اهدا کنم :237:

از وقتي اعلام كردن دخترها رو براي بد حجابي جريمه ميكنن، بابا پردون تصمیم گرفت قبل از خواستگاري خلافي بگيره :206:

بابا پردون تو خيابون وايستاده بوده ميبينه يه دختر خوشگل داره مياد، ميگه خوانوم چرا پياده؟ مي خواي با موتور بري؟ دختره ميگه آره!!! بابا پردون مي گه باشه تو با موتور برو منم ..... لقم پياده برمي گردم!!! :233:

بابا پردون که اون زمونا دادا بود داشت, های های گريه مي کرد. باباش پرسيد چي شده؟ گفت: عاشق شدم! :205: باباش گفت حالا عاشق کي هستي؟ گفت: هر کسي که شما صلاح بدوني :67:

بابا پردون و دادا وحید با هم شطرنج بازي ميکنند شاه دق مرگ ميشه :273:

پيام عاشقانه بابا پردون به دوست دخترش: مهم نيست که قشنگ نيستي، قشنگ اينه که مهم نيستي :233::251:

امیدوارم از این قسمت خوشتون اومده باشه (اگه جرات دارید خوشتون نیاد) و همینطور جا داره که بگم بنده مشکل کم بود شکلک دارم و 10 تا بیشتر نمی تونم بذارم (هیچکس نمی تونه بذاره از بس این دادا وحید خصیصه (بین خودمون باشه) ) در مجموع امیدوارم راضی باشید تشکرات هم داشتید ارسال کنید کلا می دونم که انتقاد ندارید (اگه جرات دارید) .................حیف جای چند تا شکلک خالیه ....رئیستونم .... نه .. نه یعنی مخلصتونم خدا سعدی و حافظ فعلا تا بعد .....................

ویرایش شده 3 دی، ۱۳۹۰ توسط mohammadrezaseven

[ircfc 285]

سلام دادا

جالب بود

دستتون درد نکنه :263:

اون شکلک هارو اضافه می کنم تا 20 یا 30 تا :218:

موفق باشید. یاحق